هو الرحمن الرحیم
عادت ندارم تو یک روز دوتا پست بزارم ...
برای خودم از روز اول یه هدفی داشتم اینکه یه پست دو سه روزی باشه هم خودم چندباری بخونم
هم بقیه ... منم مثل شما اینجا یه خواننده ام گاهی میشه یه پست رو چند بار میخونم
اینقدر که بتونم عمل کنم,اینقدر تا عمق جانم نفوذ کنه
فردای قیامت بهم بگن بانوی گمنام این پستی که نوشتی چقدر عامل بودی که برای بقیه هم نوشتی !؟
اگه پست قبلی رو بخونید برای مولامون نوشته شد که بعد نماز برای اقامون دعا کنیم
بعد نوشتنش خودمم عمل کردم ولی فکرم درگیر یه چیز دیگه شد اینکه خوب من دعا کردم
این وظیفه ام رو عمل کردم ولی تا وقتی پا رو نفسم نزارم اونی نشم که مهدی زهرا (عج) میخواد به
چه دردی میخورم ؟! تا وقتی خودم رو تربیت نکنم چطور میتونم منتظر واقعی مولا امام زمان باشم ؟!
میدونم پست طولانی ولی خوب شاید همین تنبلی کردن که باعث از خیلی قافله ها جا بمونیم
حتی قافله منتظران واقعی حضرت مهدی (عج)
شهدا خیلی قشنگ به قافله رسیدن
توصیه میکنم خودم و شمارو برای چندبار خوندن کتاب بلورچی
(حدود صد صفحه از این کتابِ ارزشمند، حاوی «محاسبات نفس» شهید «بلورچی» است
که حقیقتا برای هر انسان جوبای رستگاری و تعالی اخلاقی، بسیار راه گشا و
مفید به فایده هستش )
قسمتی از کتاب رو برای شما میزارم
*یک شنبه ۲۲/۲
«بل الانسان علی نفسه بصیره ولو القی معاذیره، یا ایها الانسان ما غرک بربک الکریم»
۱-نماز صبح خیلی دیر خوانده شد و تعقیبات چندان مورد توجه نبود
۲-کمی نسبتا زیاد تندویی کردم و صدایم را بلند کردم
۳-چند ورد چشم نگاه های اضافی به دنیا داشت
۴-مزاح های غیر لازم در دو مورد دیده شد، باید دقت یبیشتری در مزاح کردن شود
۵-یاد مرگ اصلا تا ظهر وجود نداشت
۶-عجب و غرور می خواهد بروز کند
۷-در قرآن خواندن احساس می کنم شیطان می خواهد نیت را ریا کردن و قیافه گرفتن
برای مردم قرار دهد، باید خیلی مواظب باشم
۸-تواضع و خشوع چندان مورد دقت قرار نداشت.
*چهارشنبه ۲۴/۲/۶۵
۱-صبح اول صبح هم خودم را دنیا قرار دادم
۲-بی اعتنایی به مقام ]نامفهوم [کردم، شاید تسلیم نبودم.
۳-ظاهرا صبحانه زیاد از حد خوردم
۴-خیلی به دنیا توجه دارم، باید برای رفع این مسئله، به خدا توجه دایمی داشته باشی.
۵-در نیت قرآن خواندن خیلی مشکوک هستم که مبادا به خاطر دنیا بوده
۶-داشت در دلم کینه جای می گرفت.
۷-دو-سه مورد زبان بدون فکر صحبت کرد که موجب شد به خطا رود
۸-غافلانه صحبت می کنم و این در کلام را از دست داده ام.
۹-معاشرت با [...] و رضا برایم ضرر دارد؛ البته بیشتر رضا.
۱۰-در مورد احمد، بی چاره شده ام و واقعا نمی دانم چه کنم.
باید امشب با امام زمان(عج) در میان بگذارم.
۱۱-الحمدلله حال مراقبه وجود داشت ، لیکن صحیح استفاده نشد.
۱۲-یک مورد دروغ واضح گفتم، استغفرلله
۱۳-کمی صحبت کردم.
۱۴-یاد مرگ کم بود.
۱۵- زیاد صحبت کردم.
۱۶-تقریبا زیاد خوردم.
۱۷-یاد دنیا کمی آزارم داد و مشغولیات ذهنی برایم ایجاد کرده بود.
پنجشنبه ۲۵/۲/۶۵
۱-نماز صبح را کمی دیر خواندم.
۲-صبح اول صبح باز هم دنیا داشتم
۳- غفلت کمی وجود داشت.
۴- توفیق کار کردن برای رضای خدا وجود نداشت و تنبلی کردم.
۵- دو-سه مورد با زبان، موجب ناراحتی دیگران شدم و جلوی دیگران آبرویش را بردم.
۶-شاید غیبت فیاضی را کردم. باید خیلی در این مورد صحبت ها دقت کنم.
۷-محبت دنیا خیلی بیشتر از مقدار لازمه ابراز شد.
۸-حسادت خیلی آزارم می داد.
۹-خیلی بی مورد و بی خود در موارد بسیار زیاد صحبت کردم.
۱۰- به خدا توجه نکردم.
۱۱-اخلاص وجود نداشت
* نتیجه:
نفس
آلوده به نظر می رسد. توجه به نفس، حال به چه دلیل، به دلیل روزه یا چیز
دیگر، آسان تر از قبل میسر است، لیکن آن چه دیده می شود، آلودگی نفس است.
در ضمن، در نماز یاد احمد وجود داشت، اما برای فهمیدن این مطلب که آیا
واقعا این گونه است یا نه، باید بیشتر دقت شود، این گونه حس می کنم که
شیطان می خواهد مرا بی هوده سرگرم این قدرت شیطانیه بکند تا از اصل غافل
بمانم. اولا نمی دانم اصل مطلب چیست، یعنی باید در رذایل ، کدام کدام یک
را از بین برد، اپن گونه که حاج آقا قبلا گفته، خودخواهی است، پس باید
حسابی توان روی آن بگذارم. ثانیا نمی دانم چگونه آن را، یعنی خودیت را از
بین ببرم.
چهار شنبه ۷/۳/۶۵ ۱۸
باید تا آن جا که ممکن است
توجه به نفس داشته باشی و سکوت را رعایت کنی، یعنی حتما این دو کار باید به
جد رعایت شود و نهایت، شب هم که شب قدر است، مورد مواخذه قرار دهی نفس را
که آیا چنین کرده بودی یا نه؟ در ضمن، امر لازم دیگر، خواندن قرآن به حد
وفور است و باید حتما رعایت شود.
+ وَ مَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللّهِ ؟ فَاسْتَبْشِرُواْ بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُم بِهِ وَ ذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ...
و چه کسى از خدا به عهد خویش وفادارتر است؟
پس از این معاملهاى که با او کردهاید
شادمان باشید، که این همان کامیابى بزرگ است.
شهید ، یعنی کسی که خدا وجودش رو اینقدر خریدنی یافته که حاضر شده
بهایی به عظمت بهشت که وسعتش به اندازه آسمانها و زمین هست رو براش بپردازه،و خوشنودی امام زمان و امام حسین ببین چه ها
کرده و چه ارزش افزوده ای برای خودش ایجاد کرده که اینطور خریدنی شده؟
خدایا باور شهادت را نصیبمان کن نه تخیل شهادت را ....