رفاقت به سبک شهید

()

رفاقت به سبک شهید

جوانی عکس خودش را نزد امام(ره) فرستاد وگفت:
یک نصیحتی برای دنیا وآخرت به من کنید
امام نوشتن:
«انا لله و انا اِلیه راجعون»
ما مال خدائیم!
آدم مالِ کسی را صرف دیگری نمیکند...

بایگانی

۱۱ مطلب در مرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

هو الرحمن الرحیم

تو خیابون که راه میریم و در حال صحبت با دوستانمون هستیم
وقتی یه نامحرم از کنارمون رد میشه یا چند لحظه حرفمون رو قطع میکنیم یا آروم تر صحبت میکنیم ...
اما تو خیابون های فضای مجازی بلند بلند با دوستامون حرف میزنیم ، راحت و صمیمی ...
با لحن جذاب و لوس دخترانه به همراه چاشنی شوخی !
یا با شوخی های صمیمی پسرونه که اصلا مناسب نیست دخترا بخونن!
غافل از اینکه اینجا صد تا نامحرم هر روز از کنارمون رد میشن و
بی هیچ محدودیتی همه ی اینارو میخونن ...
پست های لطیف دخترونه میذاریم ...
پست هایی که میدونیم‌ برای جنس مخالف جذابیت داره !
عکس گذاشتنم که دیگه هیچی...
و ان شالله که با بردن دل کسی خودمون تو زندگیمون تاوانش رو پس ندیم ،
چون از هر دستی بدی از همون دست میگیری !

دشمن حیا و غیرت تو فضای حقیقی رو نمیتونه ازمون بگیره
پس میاد از فضای مجازی شروع میکنه...
شیطان مذهبی ها حرفه ای تر...
اینجا که حیا و غیرت رفت تو فضای حقیقی هم کم کم میره...
و امان از روزی که حیا و غیرت مذهبی ها بر باد بره...


خودمون رو گول نزنیم که آقا فرمودن فعالیت کنید و ....
آقا نگفتن بی حیا بشید، آقا نگفتن بی غیرت بشید ، آقا نگفتن اختلاط جنسی پیدا کنید
آقا نگفتن وقتتون رو هدر بدید‌... خواسته های دلمون رو به اسم آقا عملی نکنیم !

مقام معظم رهبری :
وقتتون رو در شبکه های مجازی تلف نکنید ‌.
مقام معظم رهبری :
اسلام معتقد به عدم اختلاط زن و مرد در همه ی محیط ها است


خودم چندبار که متن رو خوندم از خجالت فقط گریه کردم ,شده گاهی جو زده شدم تو وبلاگ دوستانم
حتی تو جوابشون چنان صمیمی نوشتم و شوخی کردم که یادم رفته تنها دوستم نیست که میخونه
آقایون هم هستن ! ای کاش میشد همش پاک بشه


اللَّهُمَّ لاَ أَجِدُ لِذُنُوبِی غَافِراً وَ لاَ لِقَبَائِحِی سَاتِراً وَ لاَ لِشَیْ ءٍ مِنْ عَمَلِیَ الْقَبِیحِ بِالْحَسَنِ مُبَدِّلاً غَیْرَکَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحَانَکَ وَ بِحَمْدِکَ ظَلَمْتُ نَفْسِی وَ تَجَرَّأْتُ بِجَهْلِی وَ سَکَنْتُ إِلَى قَدِیمِ ذِکْرِکَ لِی وَ مَنِّکَ عَلَیَ اللَّهُمَّ مَوْلاَیَ کَمْ مِنْ قَبِیحٍ سَتَرْتَهُ وَ کَمْ مِنْ فَادِحٍ مِنَ الْبَلاَءِ أَقَلْتَهُ وَ کَمْ مِنْ عِثَارٍ وَقَیْتَهُ وَ کَمْ مِنْ مَکْرُوهٍ دَفَعْتَهُ وَ کَمْ مِنْ ثَنَاءٍ جَمِیلٍ لَسْتُ أَهْلاً لَهُ نَشَرْتَهُ

  • سیــــده گمنــــام

هو الرحمن الرحیم

برسد روزی همچون ۲۶ مرداد ۶۹ که قدوم گم گشته هامان را گلباران کنیم... .
امام موسی صدر ,حاج احمد متوسلیان , سیدمحسن موسوی ,کاظم اخوان
تقی رستگار , احمد محمدی


  • سیــــده گمنــــام

هو الرحمن الرحیم

استاد فاطمی نیا می فرمود :
یک بار یک نفر در حرم امام رضا علیه السلام به من گفت من را یک نصیحتی بکن ،
بردمش روبروی ایوان طلا گفتم :
ببین این امام رئوف است ، از رأفت این امام یک ذره بگیر و برو بیرون !
حیف است بیایی اینجا بگویی «السلام علیک ایها الامام الرئوف»
بعد برگردی بداخلاق شوی


  • سیــــده گمنــــام

هو الرحمن الرحیم

یه نوجوان 16 ساله بود از محله های پایین شهر تهران..
چون بابا نداشت خیلی بد تربیت شده بود
خودش میگفت : گناهی نشد که من انجام ندم
تا اینکه یه نوار روضه ی حضرت زهرا سلام الله علیه زیر و رویش کرد
بلند شد اومد جبهه
یه روز به فرماندمون گفت من از بچگی حرم امام رضا (ع) نرفتم
میترسم شهید بشم و حرم آقا رو نبینم
یک 48 ساعته به من مرخصی بدین برم حرم امام رضا زیارت کنم و برگردم
اجازه گرفت و رفت مشهد .
دو ساعت توی حرم زیارت کرد و برگشت جبهه
توی وصیت نامه اش نوشته بود :
در راه برگشت از حرم امام رضا توی ماشین خواب حضرت رو دیدم. آقا بهم فرمود حمید!
اگر همینطور ادامه بدهی خودم میام می برمت
یه قبری برای خودش اطراف پادگان کنده بود. نیمه شبا تا سحر میخوابید داخل قبر
گریه میکرد میگفت یا امام رضا منتظر وعده ام,آقاجان چشم به راهم نزار
توی وصیت نامه ساعت شهادت، روز شهادت و مکان شهادتش رو هم نوشته بود
شهید که شد دیدیم حرفاش درست بوده
دقیقا توی روز، ساعت و مکانی شهید شد که تو وصیت نامه اش نوشته بود

شهید حمید محمودی
راوی: حاج مهدی سلحشور , خاکریز خاطرات



+اذن زیارت بسته به نگاه شماست  یا انیس النفوس!
حالم ببین؛ پریشانم ز دوری
و بی تاب به آغوش کشیدن گوشه ای ز حرمت ...
نظری بنما بر این گدا


آیت الله بهجت روزی سر کلاس درس فرمودند اهل دلی در مشهد وارد منزل یک اهل دلی شد
میزبان وارد اتاق شد و پنجره را باز کرد و از همان جا به حضرت رضا علیه السلام سلام کردند؛
میهمان جواب سلام حضرت را شندید و رو به میزبان گفت آیا صدای حضرت را شنیدید؟
آن اهل دل گفتند:
کر باشد هرکسی که صدای امام خودش رانشنود

پای درس استاد سلامتی


عیدتون مبارک


  • سیــــده گمنــــام

هو الرحمن الرحیم

اومد و بهم گفت: میشه ساعت 4 صبح بیدارم کنی تا داروهام رو بخورم؟
ساعت 4 صبح بیدارش کردم، تشکر کرد و بلند شد از سنگر رفت بیرون
بیست الی بیست و پنج دقیقه گذشت، اما نیومد ...
نگرانش شدم، رفتم دنبالش و دیدم یه قبر کنده و توش نماز شب می خونه و زار زار گریه می کنه
بهش گفتم: مرد حسابی تو که منو نصف جون کردی
می خواستی نماز شب بخونی چرا به دروغ گفتی مریضم و می خوام داروهام رو بخورم؟
برگشت و گفت: خدا شاهده من مریضم، چشمای من مریضه، دلم مریضه. من شانزده سالمه
چشام مریضه چون توی این شانزده سال امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه) رو ندیده
دلم مریضه، بعد از 16 سال هنوز نتونستم با خدا خوب ارتباط برقرار کنم
گوشام مریضه، هنوز نتونستم یه صدای الهی بشنوم ...


خاطره ای از زندگی شهید صاحب الزمانی
راوی: آقای زرگران "همرزم شهید"





مرحوم آیت الله شیخ محمد تقی انصاری همدانی میفرمودند :
در حرم امام هشتم حضرت رضا علیه السلام ، مرحوم علامه طباطبایی را ملاقات کردم و این در حالی بود که تازه به فراق مرحوم آیت الله حاج شیخ محمد جواد انصاری همدانی رحمه الله علیه گرفتار شده بودیم لذا در آن ایام و در همان ملاقات با عطش خاصی از مرحوم علامه خواستم که از الطافی که امام رضا علیه السلام به ایشان داشته اند مطلبی را بیان فرمایند مرحوم علامه امتناع کردند ، پس از آنکه ایشان را به حق امام قسم دادم فرمودند : دو تا از الطافی که حضرت داشته اند بیان میکنم ، اول اینکه : مدتی است که نمیتوانم بخوابم چون میبینم تمام اشیاء اطراف مشغول به ذکر پروردگار هستند در نتیجه حیا میکنم بخوابم ( یسبح لله ما فی السموات و ما فی الارض)
کم ز خروسی مباش مشت پری بیش نیست
از دل شب تا سحر خدا خدا میکند
دوم اینکه : وقتی نماز میخوانم یک سید محمد حسین دیگری در عالم بالا نظاره گر به نمازم در پایین است
این است معنای الصلاه معراج المومن


  • سیــــده گمنــــام

هو الرحمن الرحیم

سن او کم بود خیلی دوست داشت به پابوس امام رضا برود
همیشه دعایش زیارت آقا بود. آن موقع وضع مالی بسیاری از خانواده ها بسیار پایین بود
حتی توان تهیه ی بلیت مشهد برای برخی مشکل بود
این پسر یازده ساله خوشحال بود که هم نام مولای غریبش است. آرزویش یک بار زیارت مشهد بود
اما این دعا برآورده نشد. تا اینکه جنگ تحمیلی آغاز شد
امام فرمودند: «برای دفاع از وطن به جبهه های جنگ اعزام شوید. »
رضا یازده ساله با وجود سن کم، امر رهبر را لبیک گفته و مخفیانه به جبهه های جنگ می رود
رضا سلیمانی بعد از دو سال مبارزه در جبهه ها در سن سیزده سالگی به شهادت می رسد
در حالی که آرزوی زیارت مولای خود را هنوز در دل داشت!
پیکر شهید رضا سلیمانی به همراه چند شهید دیگر به زادگاهش، شهر همدان، فرستاده می شود
پیکر چند شهید دیگر هم که از مشهد اعزام شده بودند به مشهد فرستاده می شوند
در مشهد طبق رسمی که از ابتدای جنگ متداول شد، پیکرهای شهدا پس از تشییع
به حرم مطهر آورده شده و در حرم مطهر و کنار ضریح طواف داده می شود
وقتی پیکر های شهدا تحویل خانواده هایشان شد متوجه می شوند که روی یکی از پیکرها نوشته شده
«رضا سلیمانی اعزامی از همدان!»
پیکر شهید بعد از استعلام به زادگاهش، همدان، برای خاکسپاری فرستاده می شود

کبوتران حرم چهل روایت از دلداگی شهدا به امام رضا (ع)



+مرحوم حضرت آیت ‌الله عبدالکریم حق شناس :
 من حرم حضرت علیّ بن موسی الرضا که می روم به ایشان می گویم :
 یا امام رضا !
 می شود من دیگر در زندگی ام ؛ ای کاش نگویم...


  • سیــــده گمنــــام

هو الرحمن الرحیم

این روزها شبکه های اجتماعی و وبلاگ ها پر شده از تبریک روز دختر و
ژست گرفت با چادر و کلی روسری های رنگی و شال و چادر های جور واجور

تو فقط حجاب و چادر را سفارش نکردی شهید
تو سفارش کردی که حقی ناحق نشود
تو سفارش کردی به پیروی از ولایت
تو نرفتی تا اختلاس های میلیاردی رخ دهد
تو نرفتی تا بعضی از دولت مردان و ...با فیش های حقوقی نجومی جیب خود را پر کنند
تو نرفتی تا کشورت برای برداشتن تحریم ها، تن به ذلت دهد
تو گفته بودی چادر ما کوبنده تر از خون توست،
اما نه آن چادری که صدای خنده ی بلند صاحبش در خیابان دل پسرک های جوان را بلرزاند
یا چادری که صاحب آن صورت خود را به هزار رنگ درآورد تا چشم نامحرم را خیره خود کند
و با ناز و عشوه دل ببرد...
تو چادر را در عین سادگی و پاکی برای ما خواستی
تو حجاب را با حیا و عفت و وقار خواستی...
تو حجاب فاطمی را با رفتار فاطمی خواستی
من و ما اگر چادر بر سر نهادیم و حرمتش را حفظ کردیم و با هزار ترفند دلبری نکردیم و
حیا را زیر قدم های با ناز و عشوه له نکردیم
آن وقت میتوانیم بگوییم که سفارش تو را جامه عمل پوشاندیم...
و در برابر تو سربلند خواهیم بود


+البته لطفا دقت بفرمایید
این به این معنی نیست که دیگر دختران کشور من که چادر به سر ندارند اما حجاب و حیا را دارند
را با نگاه دیگری ببینیم


«خواهرم: محجوب باش و باتقوا، که شمایید که دشمن را با چادرسیاهتان و تقوایتان مىکشید.»
 «حجاب تو سنگر تو است، تو از داخل حجاب دشمن را مى بینى و دشمن تو را نمى بیند.»

سردار شهید رحیم آنجفى

  • سیــــده گمنــــام

هو الرحمن الرحیم

گاهی میتوان کارگر ساده بود
اما شهدا را دید
چه بسا آنان که در لباس شهدا قایَم شدند چشم دیدن شهیدان را ندارند
امان از روزی که شهدا باز خواست کنند آنانی را که لباس ظاهریشان مانند شهدا بود
اما رفتار باطنی شان.....



چقدر سرگرم دنیای مان شدیم و چقدر جدی اش گرفتیم
گاهی شهدا میخندند
خنده ی تلخ....
از جدی گرفتن مسافرخانه ای که با مالکش هیچ قراردادی نشده است برای مدت زمان ماندن در آن
یک دقیقه؟؟یک ساعت؟؟ ده سال , بیست سال , هفتاد سال ؟
نه هیچ را نمیدانیم
فقط گفته اند انسان باشید
ممکن است هر لحظه مهلتتان به پایان برسد
اینها را گفته اند هنوز ما مست دنیای مان هستیم
وَمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلَّا لَعِبٌ وَ لَهٰوٌ را گفته اند و هنوز سرگرم بازی تلخ دنیاییم
و چه خوب به بازی مان گرفته اند که اصالتمان را فراموش کرده ایم
وَلَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَیْرٌ لِّلَّذِینَ یَتَّقُونَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ
این را هم گفته اند و هنوز دل در گرو اَلله نسپردیم و اعتماد نکردیم به حرف هایش
قدم اول آن است که بازی را جدی نگیری
و چقدر زهر است که دین مان را اهل بیت مان را اعتقادات مان را همه و همه را خرج بازی مان میکنیم..
و در این قمار چه بد باخته ایم
از ته دل بخواهیم به دادمان برسند
از ته دل بخواهیم از منجلاب بازی بیرونمان بکشند
اَللٰهم اَجعل عَواقِبَ اُمُورنا خَیرا....

بگذار بهتر دعا کنم در دلتان آمین بگویید تا شاید خلاص شدیم
اَللّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیاىَ مَحْیا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَماتى مَماتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ بِحَقِّ الحُسَــــــــــین


  • دلتنگم عمه جان دلتنگ همین دوراهی +

    عیدتون مبارک
  • سیــــده گمنــــام

هو الرحمن الرحیم

در بخشی از وصیت نامه خود چنین نوشته است:
مادر پیری دارم... یک زن... سه بچه... قدو نیم قد!
از دار دنیا هیچ چیز ندارم جز یک پیام...
قیامت یقه تان را می گیرم اگر ولی فقیه را تنها بگذارید!

شهید مجید محمودی


                               فرزندان به عشق دیدن سیدعلی قد می کشند

+امروز هم مانند همیشه، امام امت در بیاناتی شفاف و صریح موضع خود را درمورد قضیه مذاکره
با آمریکا و برجام اعلام نمودند؛اما جمله ای بسیار قابل تأمل و دردآور بود؛
امام امت از بر زمین ماندن سخنش در این قضیه پرده برداشت
«... البته چندین سال است موضوع بی‌اعتمادی به آمریکایی‌ها را تکرار می‌کنیم اما برخی،
سختشان بود این واقعیت را قبول کنند!» +


مرحوم آیت اله احمدی میانجی می فرمودند این انقلاب نمایی از قیام و حکومت حضرت مهدی عج است هرکس در این انقلاب سربلند از امتحان بیرون آمد و مطیع ولی امر مسلمین شد در زمان حضرت هم روسفید است و هرکس نتوانست، مثل آنچه که در روایات آمده است در زمان حکومت حضرت ولی عصر عج میگوید این شخص دین تازه آورده و ایمان نخواهد آورد و برعلیه حضرت خواهد بود دراین انقلاب هم همان است.
این انقلاب یک امتحان الهی است برای همه!


  • سیــــده گمنــــام

هو الرحمن الرحیم

بعد از شانزده سال پیکر محمد رضا را سالم از خاک در آورده بودند
صدام گفته بود این جنازه نباید به این شکل به ایران برود
پیکر پاک محمد رضا را سه ماه در آفتاب گذاشتند تا شناسایی نشود، ولی جسد سالم مانده بود
حتی روی جسد پودر مخصوص تخریب جسد ریختند که خاصیتش این بود که
استخوان های جسد هم از بین می‌رفت ولی باز هم جسد سالم مانده بود
وقتی گروه تفحص جنازه محمد رضا را دریافت می‌کردند،
سرهنگ عراقی که در آنجا حضور داشته گریه می‌کرده و گفته: ما چه افرادی را کشتیم!
مادر شهید می گوید موقع دفن محمد رضا، حاج حسین کاجی به من گفت:
«شما می‌دانید چرا بدن او سالم است؟»
گفتم: «از بس ایشان خوب و با خدا بود.» ولی حاج حسین گفت:
«راز سالم ماندن ایشان در چهار چیز است: هیچ وقت نماز شب ایشان ترک نمی‌شد؛
مداومت بر غسل جمعه داشت؛ دائما با وضو بود و اینکه هر وقت زیارت عاشورا خوانده می‌شد،
ما با چفیه هایمان اشکمان را پاک می‌کردیم ولی ایشان با دست اشکهایش را می‌گرفت و
به بدنش می‌مالید و جالب اینکه جمعه وقتی برای ما آب می‌آوردند،
ایشان آب را نمی‌خورد و آن را برای غسل نگه می‌داشت»

شهید محمدرضا شفیعی


محمدهادی امینی فرزند علامه امینی می‌نویسد: پس از گذشت چهار سال از فوت پدر، در شب جمعه‌ای قبل از اذان صبح، پدرم را در خواب دیدم،‌او بسیار شاداب و خرسند بود، جلو رفتم و پس از سلام و دست‌بوسی گفتم: پدر جان! در آنجا چه عاملی باعث سعادت و نجات شما شد؟پدرم گفت: چه می‌گویی؟دوباره عرض کردم:آقاجان! در آنجا که اقامت دارید، کدام یک از اعمالتان موجب نجات شما شد؟ کتاب الغدیر یا سایر تألیفات شما یا تأسیس بنیاد و کتابخانه امیرالمؤمنین(ع)؟او اندک تأملی کرد و سپس فرمود: فقط زیارت اباعبدالله الحسین(ع)!عرض کردم: شما می‌دانید اکنون روابط ایران و عراق تیره شده و راه کربلا بسته است، برای زیارت چه کنیم؟ فرمود: در مجالس و محافلی که جهت عزاداری امام حسین(ع) بر پا می‌شود، شرکت کنید تا ثواب زیارت امام حسین(ع) را به شما بدهند.
سپس فرمود: پسرجان! در گذشته بارها به تو یادآور شدم و اکنون نیز توصیه می‌کنم که زیارت عاشورا را به هیچ عنوان ترک مکن، زیارت عاشورا بخوان و آن را وظیفه خودت بدان، این زیارت دارای آثار، برکات و فواید بسیاری  است که موجب نجات و سعادتمندی تو در دنیا و آخرت می‌شود


  • سیــــده گمنــــام