رفاقت به سبک شهید

()

رفاقت به سبک شهید

جوانی عکس خودش را نزد امام(ره) فرستاد وگفت:
یک نصیحتی برای دنیا وآخرت به من کنید
امام نوشتن:
«انا لله و انا اِلیه راجعون»
ما مال خدائیم!
آدم مالِ کسی را صرف دیگری نمیکند...

بایگانی

۵ مطلب در اسفند ۱۳۹۷ ثبت شده است

هو الرحمن الرحیم

ایام رجب المرجب بود و هر روز دعای «یا من ارجوه لکل خیر» را می خواندیم
حاج آقا قبل از مراسم برای آن دسته از دوستان که مثل ما توجیه نبودند
توضیح می داد که وقتی به عبارت “یا ذوالجلال و الاکرام “رسیدید
که در ادامه آن جمله “حرّم شیبتی علی النار ” می آید
با دست چپ محاسن خود را بگیرید و انگشت سبابه دست دیگر
را به چپ و راست تکان دهید. هنوز حرف حاجی تمام نشده 
یک بچه های تخس بسیجی از انتهای مجلس برخاست
و گفت: اگر کسی محاسن نداشت ،چه کار کند؟
برادر روحانی هم که اصولا در جواب نمی ماند گفت:
محاسن بغل دستی اش را بگیرد
چاره ای نیست، فعلا دوتایی استفاده کنند تا بعد!


لبخندهای خاکی 



 دلبَــرترینِ عالَـم

میلاد امیرالمومنین(ع) مبارک

وقتی قد نوروزاحترام کنیم غدیر راشاید آن وقت بشود گفت شده ایم محب علی...


 السّلامُ علیک یا ربیعَ الاَنام و نضرة الایّام

در هیاهوی شب عید تورا گم کردیم آقا جان , اصل بهار شمایی 

آنقدر خواستنی هستید که حضرت امیر (ع)بر سینه اش بکوبد و بگوید:

هاه! شوقا إلی رویَتِهِ ...

و از ندیدن تو "آه"ش به آسمان برود ...

مهدی(عج) جان ای انتظارِ مشترکمحمد و آل محمد ...


 سال نو هم مبارک
اگرتحویل سال تحولی در تو ایجاد نکندچه فرقی می کندامسال چه سالی باشد !

سالتون پر باشد از تحول های بزرگ...
مبارکتون...




  • سیــــده گمنــــام
هو الرحمن الرحیم

چه آرزوهای قشنگی می کردن و چقد زیبا اجابت می شد...

حاج احمد آرزو کرده بود:
"بدست شقی ترین انسانهای روی زمین یعنی اسرائیلی ها کشته بشم"
و حالا دست اونهاست...

حاج همت از خدا خواسته بود:
"مثل مولایم بدون سر وارد بهشت بشم"
ترکش خمپاره سرش رو برد...

برونسی همیشه می گفت:
"دوست دارم مثل حضرت زهرا گمنام باشم"
سالها پیکرش مفقود بود...
.
آقا مهدی باکری می گفت از خدا خواستم:
"بدنم حتی یک وجب از خاک زمین رو اشغال نکنه"
آب دجله او رو برای همیشه با خودش برد...

حاج آقا ابوترابی در مسیر پیاده روی مشهد می گفت آرزو دارم:
"در جاده عشق (مشهد) از دنیا برم"
تو همون مسیر خدا بردش و روز شهادت امام رضا در جوار امام رضا دفن شد...

اللهم اجعل مماتی شهادة فی سبیلک...




حالا بیاین یک منبر کوتاه و قشنگ گوش کنیم 



میگن امسال اختلاف هست , شب آرزوهاست 
میگن امسال دو شب شب آرزوهاست
بهتره نه !
شب های گدایی کردن 
مهدی زهرا رو خواستن 



  • سیــــده گمنــــام

هو الرحمن الرحیم

تاریخ تولدبه آدم یادآوری می کند
هر آمدنی، رفتنی دارد
و ثانیه ها و دقایق و ساعات شمارش معکوسی هستند
برای رفتن
و اما اینکه بخواهیم چگونه برویم
بستگی به این دارد که چگونه زندگی کنیم



و یک سال دیگر ...

شهادت ، به تعویق افتاد ...
و نشد ، که بنویسند ...
به سال1397/12/12 ...
تاریخ شهادت را ...

چگونه خواهیم بود ؟!

چگونه خواهیم ماند؟!

چگونه خواهیم رفت ؟!


+ می شود به رسم رفاقت دعایم کنید !
عاقبت بخیری ...
شهادت
افتخار خدمت بیشتر به پدر و مادر 

  • سیــــده گمنــــام

هو الرحمن الرحیم

شب جمعه ...
یادی هم بکنیم از ذبیح 21 ساله ی لشکر فاطمیون 
شهید رضا اسماعیلی
او که دانشجوی دانشگاه فردوسی بود
برای دفاع از حرم درسش رو رها کرد و رفت
سرش رو هم داد...


خوب گوش کن ببین شهید اسماعیلی چطور معامله میکند 


فرق است میان کسی که

در انتظار شهادت است

و آنکه شهادت به انتظار اوست !


  • سیــــده گمنــــام

هو الرحمن الرحیم

گلوله های بی امان دشمن، امانمان را بریده بود
و کاری از ما بر نمی آمد
الله یار جابری گفت
متوسل شویم به حضرت زهرا (س) تا باران بیاید و عملیات دشمن قطع شود
هنوز یک ربع از توسل مان به حضرت نگذشته بود که باران آمد
جابری از خوشحالی گریه می کرد. می گفت:
یادتان باشد از حضرت زهرا (س) برندارید هر وقت گرفتار شدید
چاره کار قسم دادن امام زمان (عج) به جان مادرش فاطمه زهرا (س)

راوی علی رضا حق گو
کتاب خط عاشقی ۲ (خاطرات عشق شهدا به حضرت زهرا س)
شهید الله یار جابری



 استاد فاطمی‌نیا: 

آقایان حیف تان نمی آید مادرها را اذیت می کنید؟
سید رضی جامع نهج البلاغه پس از مرگ مادرش گفت:
"بعد از این با کدام دست بلاها را رد کنم؟"
دست مادر که بالا می رود بلاها از شما دور می شود.
حیف نیست سر یک چیز جزئی مادر را می رنجانید؟
از مجلس روضه برگشته مادر را می رنجاند؛ قبول باشد!

یکم پای منبر بشینیم ...؟!


  • سیــــده گمنــــام