رفاقت به سبک شهید

()

رفاقت به سبک شهید

جوانی عکس خودش را نزد امام(ره) فرستاد وگفت:
یک نصیحتی برای دنیا وآخرت به من کنید
امام نوشتن:
«انا لله و انا اِلیه راجعون»
ما مال خدائیم!
آدم مالِ کسی را صرف دیگری نمیکند...

بایگانی

۲ مطلب در آبان ۱۳۹۹ ثبت شده است

هو الرحمن الرحیم

با همه محبتی که من و حمید به هم داشتیم و صمیمیتی که بین ما موج می زد
ولی کنار بقیه رفتارمان عادی بود
هر جا که میرفتیم عادت نداشتیم کنار هم بنشینیم
می‌خواستیم اگر بزرگتری هم در جمع ما هست احترامش حفظ شود
این کار آنقدر عجیب به نظر می آمد که به خوبی احساس کردم
حتی برای فاطمه خانم سوال شده که چرا ما جدا از هم نشستیم
حدسم درست بود موقع برگشت حمید گفت میدونی آبجی فاطمه چی میگفت
از من پرسید مگه تو با فرزانه قهری چرا پیشه هم نمیشینید
گفتم  تو چه جواب دادی
حمید گفت به آبجی گفتم یه چیزهایی هست که حرمت داره
من و فرزانه با هم راحتیم ولی قرار نیست همیشه کنار هم بشینیم
بین خودمان اگر همدیگر را عزیزم,عمرم ,عشقم صدا می کردیم
ولی پیش بقیه به اسم صدا می کردیم
حمید به من می‌گفت خانوم من می‌گفتم حمید آقا
دوست نداشتیم و بقیه اینطوری فکر کنم که زندگی ما تافته جدا بافته از زندگی آنها است

 

گفت: از سوریه که زنگ میزنم چطوری بگم دوستت دارم؟ اونجا بقیه هم کنارم هستن، اگه صدای منو بشنون از خجالت آب میشم. گفتم: پشت گوشی به جای دوستت دارم بگو "یادت باشه" من منظورت رو میفهمم. از پیشنهادم خوشش آمده بود، پله هارا که پایین میرفت برایم دست تکان میداد و باهمان صدای دلنشین چندباری گفت:یادت باشه، یادت باشه. لبخند زدم و گفتم یادم هست، یادم هست… 


شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی 

کتاب یادت باشد صفحه 90

 

 

 

میدونی رفیق جملات عاشقانه ای که برای همسرت تو پست و داستان و استوری ها
می نویسی قبل از این که همسرت بخونه اون رو چندین نفر خوندنش
مثل این میمونه که بخوای از دستفروش یک وسیله که هزاران عابر پیاده بهش دست زدن و کلی گرد و غبار خیابون روش رو نشسته رو به عنوان هدیه براش بخرید همین‌قدر ناخوشایند

رفیق قرار شد عاشقانه با هم زندگی کنید می دانیم مذهبی ها عاشق ترند ولی برای هم برای خدا در زندگی خلوت و خصوصی خودشان نه اینکه تمام عاشقانه های شان را جار بزنند و دلها را ....

حال ببین چطور در دنیای مجازی و واقعی مقابل چشم امام زمان و حضرت زهرا و شهدا با همسرت چطور رفتار میکنی ؟!

عاشقانه و خدایی و با اخلاص 
یا ریاکارانه و برای دل مردم و  نارضایتی امام زمان  (عج) ...


 

  • سیــــده گمنــــام

هو الرحمن الرحیم

محسن از در پادگان پیاده می رفت سمت زرهی؛
ولی من با ماشین داخل پادگان تردد میکردم
یکروز صبح زیر باران جلوش ترمز زدم که سوار شودگفت :میخوام ورزش کنم
فردایش باز بوق زدم که بپر بالا گفت:میخوام ورزش کنم
دفعه ی بعد سرش را آورد داخل پنجره و گفت :ممد ناصحی!این ماشین بیت الماله
تو داری باهاش میری موظفی،اگر می خواستن برای منم ماشین میذاشتن
گفتم این ماشین مال رده هاست،ما که نمیخوایم بریم بیرون
محسن گفت آدم تو همین چیزای خُرد مدیون میشه خوب شدن از
همین جاهاست که اگه رعایت نکنی هر چی هم زور بزنی آدم نمیشی!
سرش را از پنجره دزدید
آدم با این کارا صُمُ بُکمُ عمیُ میشه
یعنی چی!؟
یعنی خدا به دهن و گوشت مهر میزنه و دیگه به راه راست هدایت نمیشی
تلاش هم میکنی اما نمیشه

مدافع حرم شهید محسن حججی
کتاب سربلند صفحه 146

 

از آیت الله العظمی بهاالدینی پرسیدند: برای خودسازی چه ذکری بگوییم؟
فرمودند : روزی چندین بار به خودتان بگویید: چقدر خوب میشه اگه من خوب بشم
بیا برای دل امام زمان (عج) و ظهورش ترک گناه را از خودمان شروع کنیم

 

 

  • سیــــده گمنــــام