به نام خدا
امشب وقتی دعای کمیل میخوانی لذتش آنجا به اوج میرسد که آخر مجلس روضه حضرت رقیه باشد
نمیدونم چی شد وقتی نماز تموم شد وقتی از مسجد خارج میشدم به این نیت که برگردم خونه
یه اتفاق هایی افتاد دوباره برگشتم مسجد برای دعای کمیل برای روضه !
تو این کار و این دعوتنامه ها هاج و واج میمونی ! آخه من ؟ چرا من ؟ ....
همش زیر لب زمزمه میکنم میدونم مهربان اربابــــــــــم دعوتم کردی آدم بشم
پ.ن :
+ تو مجلس باشی و گریه های یه دختر بچه توجهت جلب کنه !
همش زیر لب بگه خوش به حالت حضرت رقیه ، خوش به حالت .... ازش آروم بپرسی چرا !
بگه آخه من بابام مفقودالاثر من بابام رو ندیدم
وقتی میشنوی این قصه رو عجیب هوا بارونی میشه ....
+ مادری شب های جمعه کربلاست
+ تو مجلس باشی و گریه های یه دختر بچه توجهت جلب کنه !
همش زیر لب بگه خوش به حالت حضرت رقیه ، خوش به حالت .... ازش آروم بپرسی چرا !
بگه آخه من بابام مفقودالاثر من بابام رو ندیدم
وقتی میشنوی این قصه رو عجیب هوا بارونی میشه ....
+ مادری شب های جمعه کربلاست
+ التماس دعا