هو الرحمن الرحیم
وقتی دو روز در بی خبری هستی ! نه تماس نه پیام ....
با همه می گویی و میخندی ! ته دلت دنبال یک جای خلوت می گردد
برای صدمین یا صد و دهمین بار شماره را میگیری !
“مشترک مورد نظر در دسترس نمی باشد تماس شما از طریق پیامک به او اطلاع داده خواهد شد”
میفهمی که به آخر خطر رسیدی
دستت از همه جا کوتاهه ... میگویند شماره همکارش را بگیر !
باز صدای همان خانم آزارت می دهد ... در دسترس نمی باشد
دیگر کم آوردم ... حیران که کجا خبری از ایشان به دست آورم
ناخودآگاه یاد عمه جانم می افتم
متوسل میشوم !
شهید ابراهیم هادی را واسطه قرار می دهم , هر وقت احتیاج داشته ام رد نکرده ...
.
.
.
.
صدای پیامک می آید , نمیدانم با چه سرعتی خودم را به گوشی می رسانم !
فقط میفهمم خودش است , اسم اوست که روی گوشی !
از خوشحالی پیام را بلند برای همه میخوانم ...
شماره را که میگیری در کمال ناباوری می شنوی که :
“مشترک مورد نظر در دسترس نمی باشد تماس شما از طریق پیامک به او اطلاع داده خواهد شد”
همین پیام کافیست , الحمدالله رب العالمین
سجده شکر به جا می آورم !
+ دیشب فقط فقط تونستم سر سوزنی حال مادران و همسران و خواهران و کسانی که عزیزانشون مفقود الاثر هستند درک کنم
+ از تمامی کسانی که این مدت نگران و جویای احوالم بودند صمیمانه تشکر میکنم
راستش را بخواهید در هنگام مشکلات و سختی هاست که آدمی بهانه جو میشود و کم طاقت و انتظارش بیشتر میشود ! ممنونم که تنهایم نگذاشتیدو با پیام هاتون من رو شرمنده کردید .
نمیدونستم چطور محبت هاتون رو جبران کنم !
برای همین تصمیم گرفتم برای کسانی که به یادم بودند به طور ویژه دعا کنم !
برای کربلا , عاقبت بخیری , برای شهادت
+ امشب به وبلاگ همه شما بزرگواران سر میزنم ان شالله
خدا را شکر که خوبی
واقعا انتظار کلافگی میاره و بی حوصلگی...
مخصوصا که هیچ خبری هم از منتظر نشه...