هو الرحمن الرحیم
یکبار در جبهه آقای «فخر الدین حجازی» آمده بود برای سخنرانی و روحیه
دادن به رزمندگان
وسطهای حرفش به یکباره با صدای بلند گفت: «آی
بسیجیها!»
همه گوشها تیز شد که چه میخواهد بگوید. ادامه داد: «الهی
دستتان بشکند!»...
عصبانی شدیم
میدانستیم منظور دیگری دارد اما آخه چرا این حرف رو زد؟
یک لیوان آب خورد و گفت: «گردن صدام رو!»
اینجا بود که همه زدند زیر خنده!
لبخندهای خاکی
+علی اکبرهای امام خمینی عاقبتشان این شد: شهادت...
حالا هم علی اکبرهای امام خامنه ای...
یک عده لباس علم پوشیدند و در این جنگ پیش قدم شدند..
چون شهریاری ها،رضایی نژادها و روشن ها...
و عاقبت شهادت نصیبشان شد...
یک عده هم لباس رزم پوشیدند و آماده جهاد شدند...
و از دروازه ی گشوده شده در سوریه پرکشیدند تا خدا...
چون سیرت نیا ها،قربانی ها،مسافرها و...
و عده ای هم به انتظار "ایستاده اند
در جوانی "پاک زیستن " شیوه پیغمبریست
میلاد حضرت علی اکبر بر تمام عاشقان اهل بیت
و همچنین روز جوان بر علی اکبران " امام خامنه ای " مبارک باد
عیدتان مبارک