هو الرحمن الرحیم
سن او کم بود خیلی دوست داشت به پابوس امام رضا
برود
همیشه دعایش زیارت آقا بود. آن موقع وضع مالی بسیاری از خانواده ها
بسیار پایین بود
حتی توان تهیه ی بلیت مشهد برای برخی مشکل بود
این پسر
یازده ساله خوشحال بود که هم نام مولای غریبش است. آرزویش یک بار زیارت
مشهد بود
اما این دعا برآورده نشد. تا اینکه جنگ تحمیلی آغاز شد
امام فرمودند: «برای دفاع از وطن به جبهه های جنگ اعزام شوید. »
رضا یازده ساله با وجود سن کم، امر رهبر را لبیک گفته و مخفیانه به جبهه های جنگ می رود
رضا سلیمانی بعد از دو سال مبارزه در جبهه ها در سن سیزده سالگی به شهادت می رسد
در حالی که آرزوی زیارت مولای خود را هنوز در دل داشت!
پیکر شهید رضا سلیمانی به همراه چند شهید دیگر به زادگاهش، شهر همدان، فرستاده می شود
پیکر چند شهید دیگر هم که از مشهد اعزام شده بودند به مشهد فرستاده می شوند
در مشهد طبق رسمی که از ابتدای جنگ متداول
شد، پیکرهای شهدا پس از تشییع
به حرم مطهر آورده شده و در حرم مطهر و کنار
ضریح طواف داده می شود
وقتی پیکر های شهدا تحویل خانواده هایشان شد متوجه می شوند که روی یکی از پیکرها نوشته شده
«رضا سلیمانی اعزامی از همدان!»
پیکر شهید بعد از استعلام به زادگاهش، همدان، برای خاکسپاری فرستاده می شود
کبوتران حرم چهل روایت از دلداگی شهدا به امام رضا (ع)
+مرحوم حضرت آیت الله عبدالکریم حق شناس :
من حرم حضرت علیّ بن موسی الرضا که می روم به ایشان می گویم :
یا امام رضا !
می شود من دیگر در زندگی ام ؛ ای کاش نگویم...