هو الرحمن الرحیم
وقتی آن شب فراموش نشدنی هزینه تعویض موکت فرسوده کف اتاقش
در نخست وزیری را که مبلغی ناچیز (۲۵۰۰ تومان ) شده بود
نپذیرفت و توضیح می خواست گفتم :
شما نخست وزیرید! شخصیت هایی از داخل و خارج به دیدنتان می آیند
لابد این مقدار اصلاح و هزینه به مصلحت بود
وانگهی هر چند انقلاب شد و شکل حکومت و شیوه خدمت تغییر یافته
اما ضرورت زمان نمی شناسد و... او که فکر می کرد
شاید مقصودش را خوب درک نکرده ام با نگاهی نافذ و نگران گفت :
من چگونه نخست وزیری باشم که روی موکت با کفش راه بروم اما
باشند مردمی محروم که چیزی نداشته باشند روی آن بخوابند!
من اگر بخواهم فارغ از دنیای محرومان جامعه با این وسایل و امکانات رفاهی
زمامداری کنم سخت اشتباه کرده ام !
نه برادر! من با محرومیت انس و عادت دارم
دوست دارم وقتی شب سر بر بستر می گذارم
نباشند محرومانی که من از حال آنها غفلت کرده باشم
شهید محمد علی رجایی
" میدانید رفقا ما هم مسئولیم"
یکی مسئول وجودش، یکی مسئول شمکش ، یکی پدر خانواده و مسئول زن و بچهاش، دیگری بر ادارهای حکومت میکند و کارمندها را برده خودش میداند، هرکسی به دایره وجودی خودش مسئول است میزی کوچک از فردی کوچک، مستبدی بزرگ میسازد! عنوانی کوچک مثل دکتر و مهندس پشت اسمی کوچک از او دیکتاتوری بزرگ میسازد! دیکتاتوری به وسعت یک میز، یک اداره، یک خانواده ..