رفاقت به سبک شهید

()

رفاقت به سبک شهید

جوانی عکس خودش را نزد امام(ره) فرستاد وگفت:
یک نصیحتی برای دنیا وآخرت به من کنید
امام نوشتن:
«انا لله و انا اِلیه راجعون»
ما مال خدائیم!
آدم مالِ کسی را صرف دیگری نمیکند...

بایگانی

هو الرحمن الرحیم

برای شهیدشدن شب ها نماز امام زمان(عج) می خواند
در خواب دیدمش، پرسیدم که کمتر پیش ما میای
گفت: این جا کار زیاد داریم
گفتم چه کار میکنید؟
گفت از این بالا نگاه میکنیم، هر جا کسی کمکی خواسته باشه، کمکش می کنیم
گفت الآن تو چی میخوای
گفتم این مسئله قبر هنوز برای من حل نشده است
گفت بیا تا برات حلش کنم
توی خواب من را بالای یک قبر برد و پاهایش را دو طرف قبر گذاشت
گفت کف قبر رو نگاه کن,با انگشت کف قبر رو مثل کشویی کنار زد و نوری بیرون زد
آن نور طوری بود که دستش که داخل نور بود طرف دیگر دستش هم نورانی بود
بعد ها در روایات این ویژگی ها را برای نور های عالی قیامتی دیدم
این خواب اینقدر برای من تاثیر داشت که عاشق قبر شدم

شهید محسن زیارتی 

 


اگه‌ قاطی‌ بشی
رفیق‌ بشی
دوست‌ بشی
با‌ امام‌ زمان‌ خودمونی‌ بشی
پشت رودخونه‌ی‌ چه کنم‌ چه‌ کنمِ زندگی
رشته‌ی دلت‌ دست آقا‌ باشه
آقا خودش‌ عبورت‌ میده...

 "حاج حسین یکتا "

 

  • سیــــده گمنــــام

من برگشتم (بانوی گمنام )

جمعه, ۲۹ اسفند ۱۳۹۹، ۰۱:۰۰ ب.ظ

هو الرحمن الرحیم

همه چیز تازه از آن روز شروع شد از صبحی که گوشیم زنگ خورد 
و تمام زندگی ام را تغییر داد 

آخرین عکس ...

 

 

  • سیــــده گمنــــام

هو الرحمن الرحیم

با همه محبتی که من و حمید به هم داشتیم و صمیمیتی که بین ما موج می زد
ولی کنار بقیه رفتارمان عادی بود
هر جا که میرفتیم عادت نداشتیم کنار هم بنشینیم
می‌خواستیم اگر بزرگتری هم در جمع ما هست احترامش حفظ شود
این کار آنقدر عجیب به نظر می آمد که به خوبی احساس کردم
حتی برای فاطمه خانم سوال شده که چرا ما جدا از هم نشستیم
حدسم درست بود موقع برگشت حمید گفت میدونی آبجی فاطمه چی میگفت
از من پرسید مگه تو با فرزانه قهری چرا پیشه هم نمیشینید
گفتم  تو چه جواب دادی
حمید گفت به آبجی گفتم یه چیزهایی هست که حرمت داره
من و فرزانه با هم راحتیم ولی قرار نیست همیشه کنار هم بشینیم
بین خودمان اگر همدیگر را عزیزم,عمرم ,عشقم صدا می کردیم
ولی پیش بقیه به اسم صدا می کردیم
حمید به من می‌گفت خانوم من می‌گفتم حمید آقا
دوست نداشتیم و بقیه اینطوری فکر کنم که زندگی ما تافته جدا بافته از زندگی آنها است

 

گفت: از سوریه که زنگ میزنم چطوری بگم دوستت دارم؟ اونجا بقیه هم کنارم هستن، اگه صدای منو بشنون از خجالت آب میشم. گفتم: پشت گوشی به جای دوستت دارم بگو "یادت باشه" من منظورت رو میفهمم. از پیشنهادم خوشش آمده بود، پله هارا که پایین میرفت برایم دست تکان میداد و باهمان صدای دلنشین چندباری گفت:یادت باشه، یادت باشه. لبخند زدم و گفتم یادم هست، یادم هست… 


شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی 

کتاب یادت باشد صفحه 90

 

 

 

میدونی رفیق جملات عاشقانه ای که برای همسرت تو پست و داستان و استوری ها
می نویسی قبل از این که همسرت بخونه اون رو چندین نفر خوندنش
مثل این میمونه که بخوای از دستفروش یک وسیله که هزاران عابر پیاده بهش دست زدن و کلی گرد و غبار خیابون روش رو نشسته رو به عنوان هدیه براش بخرید همین‌قدر ناخوشایند

رفیق قرار شد عاشقانه با هم زندگی کنید می دانیم مذهبی ها عاشق ترند ولی برای هم برای خدا در زندگی خلوت و خصوصی خودشان نه اینکه تمام عاشقانه های شان را جار بزنند و دلها را ....

حال ببین چطور در دنیای مجازی و واقعی مقابل چشم امام زمان و حضرت زهرا و شهدا با همسرت چطور رفتار میکنی ؟!

عاشقانه و خدایی و با اخلاص 
یا ریاکارانه و برای دل مردم و  نارضایتی امام زمان  (عج) ...


 

  • سیــــده گمنــــام

هو الرحمن الرحیم

محسن از در پادگان پیاده می رفت سمت زرهی؛
ولی من با ماشین داخل پادگان تردد میکردم
یکروز صبح زیر باران جلوش ترمز زدم که سوار شودگفت :میخوام ورزش کنم
فردایش باز بوق زدم که بپر بالا گفت:میخوام ورزش کنم
دفعه ی بعد سرش را آورد داخل پنجره و گفت :ممد ناصحی!این ماشین بیت الماله
تو داری باهاش میری موظفی،اگر می خواستن برای منم ماشین میذاشتن
گفتم این ماشین مال رده هاست،ما که نمیخوایم بریم بیرون
محسن گفت آدم تو همین چیزای خُرد مدیون میشه خوب شدن از
همین جاهاست که اگه رعایت نکنی هر چی هم زور بزنی آدم نمیشی!
سرش را از پنجره دزدید
آدم با این کارا صُمُ بُکمُ عمیُ میشه
یعنی چی!؟
یعنی خدا به دهن و گوشت مهر میزنه و دیگه به راه راست هدایت نمیشی
تلاش هم میکنی اما نمیشه

مدافع حرم شهید محسن حججی
کتاب سربلند صفحه 146

 

از آیت الله العظمی بهاالدینی پرسیدند: برای خودسازی چه ذکری بگوییم؟
فرمودند : روزی چندین بار به خودتان بگویید: چقدر خوب میشه اگه من خوب بشم
بیا برای دل امام زمان (عج) و ظهورش ترک گناه را از خودمان شروع کنیم

 

 

  • سیــــده گمنــــام

بسم رب الشهدا و الصدیقین
 

دوست دارم در منتهای بی‌کسی باشم
در منتهای گمنامی دوست دارم بدنم زیر آفتاب سه شبانه‌روز بماند
دوست دارم بدنم از زخم‌های جای پای دشمنان خدا و دین پر باشد و
دوست دارم سرم را از پشت سر ببرند،
همه این ها را دوست دارم زیرا نمی‌خواهم فردای قیامت که حضرت زهرا(س)
برای شفاعت امت پدرش ظهور می‌کنند من با این جسم کم ارزش خود سالم حاضر باشم
دوست دارم وقتی نامه عمل من باز شد و سراسر گناه بود
حضرت اشاره‌ای و نگاهی به بدن من کنند و بگویند به حسینم او را بخشیدم
ان‌شاءالله خدا ما را فردای قیامت شرمنده حضرت ام‌ابیها(س) قرار ندهد
به ما رحم کن ای ارحم الراحمین! و ای ستارالعیوب! و ای غفار الذنوب!»

شهید مدافع حرم نوید صفری

 

 

زیارت عالی و پرفیض زیارت عاشورا را بخوانید از طرف من و به ارباب ابراز ارادت کنید. آه که تمام حسرتم این است که چقدر دیر فهمیدم زیارت عاشورا چیست و حیف که فقط روزی یک مرتبه نصیبم نشد. و بدانید هرکه چهل روز عاشورا بخواند و ثواب آن را هدیه بفرستد، حتما تمام تلاش خود را به اذن خدا خواهم کرد تا حاجت او را بگیرم و اگر نه در آخرت برای او جبران کنم. حتی یک عاشورا هم قیامت می کند با روضه ارباب از زبان مادر و خواهرش ان شاء الله شرمنده شما نباشم

از دست نوشته های شهید عزیز

از امروز تا اربعین با کمک خدا میتونیم زیارت عاشورا رو چهل روز بخونیم

  • سیــــده گمنــــام

بسم رب الشهدا و الصدیقین

شهید مصطفی صدرزاده !
تاریخ 1365/6/19 شوشتر (استان خوزستان) به دنیا اومدن
بچه سوم خانواده بودن و تا سن 11 سالگی خوزستان زندگی میکردن
و بعدش بمدت 2سال
به دلایل خاص به مازندران رفتن و بعد از اونجاهم اومدن شهریار
شهید بعد از مدتی زندگی تو شهریار با
سجاد عفتی ( شهید مدافع حرم ) و محمد آژند (شهید مدافع حرم ) رفیق شد
رفاقتی که تا بهشت ادامه داشت

مزار این سه تا رفیق کنار هم تو شهریارهستش (از این رفاقتا واستون آرزو می کنم )

تو فتنه 88 دوبار مجروح شد , دو سال و نیم هم تو درگیری های علیه تروریست های تکفیری
برای دفاع از حرم حضرت زینب سوریه بود و طی این مدت 8 بار مجروح شد

 


 

اونموقع که بحث دفاع از حرم داغ بوده و بسیجی ها رو میفرستادن
آقا مصطفی چون دوتا بچه داشت
بهش اجازه نمیدادن بره !
ولی کسی که عاشقه بالاخره یه راهی پیدا میکنه !آخرشم بالاخره بعنوان
نیروی افغان با اسم سید ابراهیم تونست راهی سوریه بشه

 

 

 

29 ساله بود و 94/8/1 همزمان با تاسوعای حسینی به شهادت رسیدن
این کلیپ بالا هم چند روز قبل شهادت

 

 


 

اما امروز روضه زیاده برای گفتن و شنیدن

 

شهیدی که دوست داشت مثل حضرت عباس شهید بشه

فقط همینقدر بگم که با موشک ضد تانک زدنش


و دقیقا مثل حضرت عباس دو چشمش , و دستاش ...
 


شهدای تاسوعای حسینی
شهید سجاد طاهرنیا - شهید مصطفی صدرزاده -شهید پویا ایزدی -شهید روح الله طالبی اقدم- شهید حجت اصغری - شهید امین کریمی - شهید ابوذر امجدیان - شهید محمد ظهیری - شهید حسین جمالی- شهید سید محمد حسین میر دوستی - شهید روح الله عمادی



 

  • سیــــده گمنــــام

بسم رب الشهدا و الصدیقین 

شب سوم محرم تازه از عملیات برگشته بودیم
محمد حسین اصرار می کرد که باید برویم حرم
بیشتر بچه ها از فرط خستگی توان نداشتند بیایند
فقط من اعلام کردم که حاضرم همراهش به حرم بیایم راه افتادیم
وقتی رسیدیم به حرم، برق رفته بود. اجازه ورود به حرم را نمی دادند
محمدحسین اصرار کرد تا قبول کردند که فقط داخل حیاط برویم
وقتی وارد حیاط شدیم،
دیدیم با اینکه 3 روز از محرم گذشته هنوز حرم سیاهپوش نیست
و پرچم عزا هم روی گنبد نصب نشده است
رفت دوباره کلی التماس کرد تا اجاره بدهند که او پرچم سیاه را بگذارد
با اصرار محمدحسین، خادم حرم هم مجبور شد قبول کند
وقتی محمدحسین رفت بالای گنبد،
اول احترام نظامی گذاشت و بعد هم پرچم را تعویض کرد
فردا صبح یعنی چند ساعت پس از این حادثه
از ناحیه پهلو و بازو مجروح شد که منجر به شهادتش شد

 

وقتی در عملیات تیر خورد با صدای یا حسین اش رفتیم سراغش
خیلی از بچه ها وقتی تیر می خورند تا ببرندشان اتاق عمل آه و ناله می کنند اما محمدحسین از ماشین تا اتاق عمل یا زینب می گفت و یا حسین به لب داشت. وقتی از اتاق عمل بیرون آمد یک کم ناله می کرد. رفتم دم گوشش گفتم نبینم ناله کنی؟ تا این را گفتم با اینکه اصلا هوشیار نبود، شروع کرد به ذکر یا حسین گفتن تا لحظه ای که به کما رفت


مدافع حرم شهید محمد حسین مرادی 
 


حاج اسماعیل دولابی :
زیاد سجده کردن بر تربت امام حسین علیه السلام , اخلاق را عوض می کند 


 

  • سیــــده گمنــــام

بسم رب الشهدا و الصدیقین 

روز های آخر تو نمازهاش خیلی اشک میریخت
درقنوت هاش به شدت گریه میکرد
نمازهای شب و مستحبیاش هم به راه بود
شبهای آخر، سید که همیشه میاندار هیئت بود،
میرفت گوشه ای و تو حال خودش بود
روحش دیگه زمینی نبود
یه روز به عملیات اصلی مانده بود
ما در منطقه خانات مستقر بودیم
دم غروب روز اول محرم بود
سید به یکی از بچه ها پیشنهاد داد دور هم جمع بشیم ذکر مصیبت بگیریم
سید رفت یکی از روحانیون رو آورد حاج آقا شروع کرد
چهار پنج نفر بودیم بعد جمعیت به دویست نفر رسید!
سید کنار من نشسته بود،حال وهوای عجیبی داشت
بی تابی میکرد.ضجه میزد
واقعا سید از همه جا و همه کس بریده بود
من این حالات رو بارها در شب های عملیات در شهدای مختلف دیده بودم
شب کربلای۴و۵ والفجر۸ و..
بعد از ذکر توسل مون گفتم:
سیدجان این چه کاری بود که کردی؟چرا با سیلی میزدی تو صورتت!؟
با همون چشمان اشکبارش جوابم رو داد و گفت:
حاجی سیلی خوردن دختر سه ساله سخته،
سیلی خوردن مادر سخته

شهید میلاد مصطفوی 

 



شهید مصطفوی در عملیات مستشاری در سال 94 در سوریه به دست تروریست‌های تکفیری به شهادت رسیده و پیکر پاکش در شهرستان بهار از توابع استان همدان به خاک سپرده شده است. گفته می‌شود داعش بعد از شهادت شهید مصطفوی، پیکر او را با خود می‌برد، اما بعد از مدتی خود شهید آدرس دقیق پیکر را در خواب به یکی از دوستانش می‌دهد

 

ما
از همان قبیله‌ای هستیم
که از کودکی شالِ مشکی‌ت را
بر تَن کرده‌ایم و...
در شادی و غم
نامَ‌ت را بر زبان جاری کرده‌ایم؛
ما از قبیله‌ی عُشّاق تو هستیم؛
حسین‌جان!
خواه، بیماری و بلا باشد...
خواه، روزگار بر وفق مراد باشد!

 

  • سیــــده گمنــــام

بسم رب الشهدا و الصدیقین

 

هر وقت کسی جایی گیر می کرد یا مشکلش حل نمی شد حسین آقا بهش میگفت :

اگه جایی گیر کردی یه تسبیح بردار و ذکر " الهی به رقیه " بگو 
بی بی حل میکنه 

شهید مدافع حرم حسین معز غلامی 

 

 

این شعر بر روی سنگ قبرم حکاکی شود انشالله

مرد غسال به جسم و سر من خورده مگیر

چند سالیست که از داغ حسین لطمه زنم

سر قبرم چو بخوانند دمی روضه شام

سر خود با لبه سنگ لحد میشکنم

اللهم الرزقنا شفاعه الحسین یوم الورود و ثبت لی قدم صدق عندک مع الحسین و اصحاب الحسین (ع)

قسمتی از وصیتنامه شهید 

 

  • سیــــده گمنــــام

بسم رب الشهدا و الصدیقین

 

یک روز قبل از محرم آمد روضه بخواند , برگشت در همان بسم الله گفت :
" بچه ها محرم امد "
همین یک جمله را که گفت همه زدند زیر گریه
در روضه خیلی خوب آه میکشید

شهید مدافع حرم محمد حسین محمدخانی


کسی بود که که حاج قاسم برایش صدقه کنار می گذاشت
نوع بغل کردن و سر روی سر گذاشتن یعنی آخر ارتباط

 

زرنگ باشید و دلبری کنید
این محرم هیچ فرقی با محرم های قبل نداره که هیچ , اگه زرنگ باشید با این دل شکسته و بغض دلتنگی که دارید شاید امسال بتونید
امضا " عاقبت بخیری " رو بگیرید از امام حسین علیه السلام
شاید امسال بین تنهایی زانو بغل کردن هاتون
و غریبونه اشک ریختن هاتون جلو اسمتون نوشتن : شهید
* امام حسین علیه اسلام خریدار دل های شکسته است

سلام با اجازه از محضر امام زمان و شهدا از این به بعد رفاقت به سیک شهید بروز خواهد شد
بانوی گمنام این مسئولیت رو به حقیر سپردن
برای آشنایی بیشتر باید بگم که اگر برای خداست بگذارید گمنام بمونم
 

 

  • سیــــده گمنــــام