هو الرحمن الرحیم
رفت و آمد هادی با منازل دوستان طلبه اش بیشتر شده بود
در این رفت و آمدها متوجه شد که بیشتر دوستان طلبه،
از خانواد ههای مستضعف نجف هستند
بسیاری از این خانواده ها در منازلی زندگی میکنند که از نیازهای اولیه محروم
این خانه ها آب لوله کشی نداشت با اینکه آب لوله کشی تا مقابل درب خانه آمده بود
اما آنها بضاعت مالی برای لوله کشی نداشتند
این موضوع بسیار او را رنج میداد برای همین به تهران آمد و به سراغ دوستانش رفت
دستگاههای مربوط به لوله کشی را خرید و چند روزی در مغازه ی یکی از
دوستانش ماند تا نحوه ی لوله کشی با لوله های جدید پلاستیکی را یاد بگیرد
هر چه را لازم داشت تهیه کرد و راهی نجف شد
حالا صبح تا عصر در کلاس درس مشغول بود و بعد از ظهرها لوله تهیه میکرد و
به خانه ی طلبه های نجف میرفت
از خود طلبه ها کمک میگرفت و منازل مردم مستضعف،
ولی مؤمن نجف را لوله کشی آب میکرد
خستگی برای این جوان معنا نداشت از صبح زود تا ظهر سر کلاس بود
بعد هم کمی غذا میخورد و سوار بر دوچرخ های که تازه خریده بود راهی
میشد و در خانه های مردم مشغول کار میشد
برخی از دوستان هادی نمیفهمیدند! یعنی نمیتوانستند تصور کنند که
یک طلبه که قرار است لباس روحانی بپوشد چرا این کارها را انجام میدهد؟!
برخی فکر میکردند که لباس روحانیت یعنی آهسته قدم برداشتن و ذکر
گفتن و دعا کردن و...
برای همین به او ایراد میگرفتند حتی برخیها به اینکه او با دوچرخه به
حوز ه می آید ایراد میگرفتند!
اما آنها که با روحیات هادی آشنا بودند میفهمیدند که او اسلام واقعی
را شناخته
هادی اعتقاد داشت که لباس روحانیت یعنی لباس خدمت به اسلام و
مسلمین به هر نحو ممکن
شهید هادی ذوالفقاری شهید مدافع حرم
کتاب پسرک فلالفل فروش
*این روزها تک تکمون یادمون رفته چه لباسی تنمون و باید چطور خدمت کنیم
لباس روحانیت
لباس مهندسی
لباس پزشک
لباس معلمی
دانشجویی و دانش آموزی
...