هو الرحمن الرحیم
به نیابت از سه ساله ایی که نشد
پیاده بیاید به کربلا...!
سه ساله ها می آیند حرمت... +
هو الرحمن الرحیم
به نیابت از سه ساله ایی که نشد
پیاده بیاید به کربلا...!
سه ساله ها می آیند حرمت... +
بسم الله الرحمن الرحیم
به : ریاست محترم بخشِ بی قراری های دل،سایه ی سر،حضرت اباعبدالله الحسین(روحی فـداک)
از : دل عاشق بی قرار اباعبدالحسین (ع)
با سلام و صلوات خاصه و آرزوی فرج و سلامتیِ دردانه فرزند ِ موعودتان
احتراما
به جهت جا ماندن یک فقره دل روبروی ایوان طلای حرم تان ،
و یک جفت چشم در حوالی حریم تان ،
و یک هوا آشفتگی کنار بیرق و عَلَمِ تان،
و یک عمر تپش در کنار روضه هایتان ،
درخواست
آن دارم که دیگر بار با عنایت خداوندم و خواست قلبِ مبارکتان ،
منت بر سرم
نهاده ، دعوت به آن وادی جنونمان کنید که نزدیک است
جان دادنمان از این غم
ِ فراقِ شب های زیارتی تان ... فرا رسد
که آرام گیرد سرگشتگی ها و بی قراری ها و تپش های قلبمان و همچنین جانی دوباره گیرد
این دست ها از لمس ضریح شش گوشه تان ...
خواهش و تمنا دارم دعوتنامه این حقیر را مُهر فرمایید.
با تقدیم همه ی جان و روح و هستی ام
امضاء
دل عاشق بی قرار
آدرس گیرنده:
عراق. شهر کربلا . خیابان بین الحرمین - ورودی باب القبله - ضریح شش گوشه -
حضرت ارباب سیدالشهداء علیه السلام
+ خدایا؛ مارا به رسمِ شهیدان، کربلائی کن ....
هو الرحمن الرحیم
گریه کن امام حسین علیه السلام بود ز اونایی که گریه کردنش
با بقیه فرق می کرد
وقتی از مجلس روضه امام حسین می آمد بیرون چشمانش
سرخ شده بود، از بس گریه می کرد.
کارهاش طوری تنظیم می شد که به روضه امام حسین علیه السلام برسه.
هرجا روضه بود می دیدیش.
زیارت عاشورا می خوند، روزی چند بار.
همیشه هم می گفت: «من توی بغل تو شهید می شم.»
حرف اون شد. تو بغل من شهید شد اونم با گلوی بریده
روی سنگ قبرش با خط درشت نوشتند: «هذا محب الحسین علیه السلام ».
راوی: حاج حسین کاجی از گردان تخریب لشکر 17 علی ابن ابی طالب علیه السلام
روحانی شهید مرتضی زندیه
هو الرحمن الرحیم
قبل اذان صبح بود. با حالت عجیبی از خواب پرید
گفت:«حاجی خواب دیدم. قاصد امام حسین علیه السلام بود.
بهم گفت:
آقا سلام رساندند و فرمودند:«به زودی به دیدارت خواهم آمد»
یه نامه از طرف
آقا به من داد که توش نوشته بود:« چرا این روزها کمتر زیارت عاشورا می
خوانی؟»
همینجور که داشت حرف میزد گریه می کرد. صورتش شده بود خیس اشک. دیگه تو حال خودش نبود.
چند شب بعد شهید شد.
امام حسین علیه السلام به عهدش وفا کرد...
راوی: حاج علی سیفی، همرزم شهید
شهید محمدباقر مؤمنی راد
بی سبب نیست شب جمعه؛ شب رحمت شد
مادری گفت "حسین جان" همه را بخشیدند +
عاشقانِ کربلا !
یاد دارید ساده اما بی ریا داشتید در ســر ، هـــــوای کربلا ... ؟!
و ما این روزها آزادانه در حسـینـیه ها
هروله کنان ، به یاد سربندهای خونین ِ شما ذکــر حسین (ع) می گیریم ...
+ سالی که امام حسین (ع) به سمت مکه حرکت کرده بودند،
افراد زیادی همراه
ایشان تا مکه اومده بودند، ولی وقتی امام حج رو رها کردند ،
عده ای ایشان
را تنها گذاشتند و وقتی به کربلا رسیدند باز تعداد یارانشون کم شده بود،
تا
شب عاشورا که فقط 72 تن موندند و به شهادت رسیدند...
ببینید که این هفتاد و دو تن چه حسرتی بر دل عالم و آدم گذاشته اند!!!
حالا نمی دونم ما تا کجا امام زمانمون رو یاری کردیم؟
نکنه غافل بمونیم و .......
عرفه ...دوباره عرفه آمد, دوباره یه فرصت....
همت کنیم، از دست ندیم این فرصت رو...،
بیایین به آقا قول بدیم که نگذاریم هل من معین آقا توی صحرای کربلای غیبت بی لبیک بمونه
+ دعای عرفه کربلا خواستید شما رو قسم به حضرت زهرا منم دعا کنید این دلتنگی کربلا
داغونم کرده , میترسم بازم امسال جا بمونم
هو الرحمن الرحیم
شب جمعه ....
شب کربلا ... شب زیارت ارباب
شب قدر
امشب بِالْحُسَیْنِ گفتن ها فرق می کند ....
دلم التماس دعا می خواهد.....
از همان التماس دعاهایی که آدمیزاد یک وقت هایی دلش را به"دریا" می زند
وبه خلق الله رو می اندازد که برایش دعا کنند..... امشب از همه التماس دعا دارم
از آنهایی که از ته جانت لا به لای بعضی ها با چه""زوری"" بالا می آید....
آنوقت با همه ی وجود دلت را به "زمزمه ی خدایا" گفتن خلق الله خوش میکنی
که اگر صدای تو به عرش نرسید
لااقل یکی از همین خلق الله صدایش آنقدر رسا است که عرشیان وفرشیان از "خدایا گفتنش" خدایا بگویند
.....التماس دعایت......
وقتی می گویم برایم دعا کن یعنی کم آورده ام
یعنی دیگر...... کاری از دست خودم برای خودم بر نمی آید...
التماس دعا
التماس دعا دارم از شما برای اینکه دعا کنید برای مولایم برای آقای غریب جمعه ها
برای کربلا
برای شهادت
هو الرحمن الرحیم
امروز روز پنجم است که در محاصره ایم، آب را جیره بندی کرده ایم...
عطش همه
را هلاک کرده، همه را...
جز شهدا که حالا کنار هم در انتهای کانال خوابیده
اند
دیگر شهدا تشنه نیستند!ا
فدای لب تشنه ات ای پسر فاطمه (س)
+بیائید افطار بعـد از هـر آب خنکی کـه می نوشیم
بعد از سلام بر امام حسیـن (ع) و ساقی کربلا
به بچه های گــردان حنظلـــه کـانال کمیل هم ســلام دهیـم
اى سفینة النجاة ؟
چه کردهئى در راه خدایت که پاداش آن خدائىشدنِ هر آن چیزى است که به تو نسبت میرساند؟
بنفسى انت، بروحى انت ...