هو الرحمن الرحیم
محسن از در پادگان پیاده می رفت سمت زرهی؛
ولی من با ماشین داخل پادگان تردد میکردم
یکروز صبح زیر باران جلوش ترمز زدم که سوار شودگفت :میخوام ورزش کنم
فردایش باز بوق زدم که بپر بالا گفت:میخوام ورزش کنم
دفعه ی بعد سرش را آورد داخل پنجره و گفت :ممد ناصحی!این ماشین بیت الماله
تو داری باهاش میری موظفی،اگر می خواستن برای منم ماشین میذاشتن
گفتم این ماشین مال رده هاست،ما که نمیخوایم بریم بیرون
محسن گفت آدم تو همین چیزای خُرد مدیون میشه خوب شدن از
همین جاهاست که اگه رعایت نکنی هر چی هم زور بزنی آدم نمیشی!
سرش را از پنجره دزدید
آدم با این کارا صُمُ بُکمُ عمیُ میشه
یعنی چی!؟
یعنی خدا به دهن و گوشت مهر میزنه و دیگه به راه راست هدایت نمیشی
تلاش هم میکنی اما نمیشه
مدافع حرم شهید محسن حججی
کتاب سربلند صفحه 146
از آیت الله العظمی بهاالدینی پرسیدند: برای خودسازی چه ذکری بگوییم؟
فرمودند : روزی چندین بار به خودتان بگویید: چقدر خوب میشه اگه من خوب بشم
بیا برای دل امام زمان (عج) و ظهورش ترک گناه را از خودمان شروع کنیم