هو الرحمن الرحیم
بیشتر مناجاتها و مداحیهای محمد در مورد امام زمان و حضرت زهرا بود؛
خیلی ناراحت بودم تا اینکه یک شب محمد را در خواب دیدم،
خوشحال بود و بانشاط، لباس فرم سپاه بر تنش بود، چهرهاش خیلی نورانیتر شده بود؛
یاد مداحیهای او افتادم. پرسیدم :
محمد، این همه در دنیا از آقا خواندی، توانستی او را ببینی؟
محمد در حالی که میخندید گفت :
من حتی آقا امام زمان را در آغوش گرفتم ....
کتاب یا زهرا شهید محمد رضا تورجی زاده
+ و من اشک امام زمانم را در می آورم ...
بیا
بیا قول بدهیم
دلی که هدایت شد توسط شهدا را , خرابش نکنیم ...
عاشقانِ کربلا !
یاد دارید ساده اما بی ریا داشتید در ســر ، هـــــوای کربلا ... ؟!
و ما این روزها آزادانه در حسـینـیه ها
هروله کنان ، به یاد سربندهای خونین ِ شما ذکــر حسین (ع) می گیریم ...
+ سالی که امام حسین (ع) به سمت مکه حرکت کرده بودند،
افراد زیادی همراه
ایشان تا مکه اومده بودند، ولی وقتی امام حج رو رها کردند ،
عده ای ایشان
را تنها گذاشتند و وقتی به کربلا رسیدند باز تعداد یارانشون کم شده بود،
تا
شب عاشورا که فقط 72 تن موندند و به شهادت رسیدند...
ببینید که این هفتاد و دو تن چه حسرتی بر دل عالم و آدم گذاشته اند!!!
حالا نمی دونم ما تا کجا امام زمانمون رو یاری کردیم؟
نکنه غافل بمونیم و .......
عرفه ...دوباره عرفه آمد, دوباره یه فرصت....
همت کنیم، از دست ندیم این فرصت رو...،
بیایین به آقا قول بدیم که نگذاریم هل من معین آقا توی صحرای کربلای غیبت بی لبیک بمونه
+ دعای عرفه کربلا خواستید شما رو قسم به حضرت زهرا منم دعا کنید این دلتنگی کربلا
داغونم کرده , میترسم بازم امسال جا بمونم
هو الرحمن الرحیم
شهیدی
بود که همیشه ذکرش این بود:
یابن
الزهرا
یا
بیا یک نگاهی به من کن
یا
به دستت ما در کفن کن .
از
بس این شهید به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) علاقه داشته است.
بعد
به دوست روحانی خود وصیت می کنداگر من شهید
شدم دوست دارم در مجلس ختم من تو سخنرانی کنی
آن
روحانی می گوید ما از جبهه برگشتیم وقتی آمدیم دیدیم عکس شهید را زده اند
پیش پدر و
مادر آمدم گفتم این شهید چنین وصیتی کرده است آیا من می توانم در مجلس ختم او سخنرانی
کنم؟
آنان
اجازه دادند
در مجلس سخنرانی کردم بعد گفتم ذکر شهید
این بوده است :
یا بن الزهرا
یا
بیا یک نگاهی به من کن
یا
به دستت مرا در کفن کن
وقتی این جمله را گفتم ، یک نفر بلند شد و شروع کرد فریاد زدن . وقتی آرام شد
گفت:
من غسال هستم دیشب آخرهای شب به من گفتند یکی از شهدا فردا باید تشییع شود
و
چون پشت جبهه شهید شده است باید او را غسل دهی
وقتی که می خواستم این شهید را کفن کنم دیدم یک شخص
بزرگواری وارد شد گفت:
برو بیرون من خودم باید این شهید را کفن کنم.
من رفتم . در وسط راه با خود گفتم این شخص که بود و چرا مرا بیرون کرد .
با
عجله برگشتم و دیدم این شهید کفن شده و تمام فضای این ساختمان غسال خانه بوی عطر گرفته
بود.
از دیشب نمی دانستم رمز این جریان چه بود و آن
آقا که بود ؛ اما حالا فهمیدم
خوشا بحـــال آنان که؛ به جای زمـــان،
به صاحــــب الزمــــان دل بسته اند…
سلام بابای خوبم امام زمان ...
سلام آقای من...
اگراز حال ما بخواهی بد نیستیم فقط این بغض نیامدنت روی گلویمان می لغزد وجان به لبمان کرده
هر شب یتیم توست دل جمکرانیم
جانم به لب رسیده بیا یار جانیم
از بادها نشانی تان را گرفته ام
عمریست عاجزانه پی آن نشانیم
طی شد جوانی من و رؤیت نشد رخت
شرمنده جوانی از این زندگانی ام
آقا جان , مهربان مولایم پدر مهربانم روزتان مبارک
بازهم شب آرزوها رسید
نشسته بودم با خودم فکر میکردم امشب از خدا چی بخوام
خیلی چیزهای رنگارنگ جلوم رژه میرفتن
شده بود دلم مثل کلاس مدرسه ,
حاجت ها همه یک یک شیطنت و پر جنب و جوش
یکی یکی دست بلند میکردن میگفتن اول من ... اول من ... اول من
صدا ها زیاد بود ! هر حاجتی سعی مکیرد بهم بفهمونه که اول اون رو دعا کنم از ته دل
فقط اون رو بخوام ... بالا و پایین می پریدند
نمیدونم چرا هرچی حاجت هام رو نگاه کردم اونی که از ته دل بود رو بخوام پیدا نمیکردم
خدا اول گچ را بر میدارد و به گوشه تخته سیاه قلبم چند بار محکم می زند و می پرسد :
بنده من حواست هست؟؟ این حاجت را ! حواست کجاست ! خوب ببین
خجالت کشیدم , با خودم گفتم چرا اینهمه حرص طمع من را احاطه کرده که این حاجت را فراموش کردم !
زود به خودم آمدم , پر رنگ رو تخته دلم نوشتم , با تکید فراوان رو به همه حاجت های مادی و رویایی
رأس همه حاجت هام :
ای به فدای غریبی آقا امام زمانم ..... چه دعایی زیباتر و مهم تر برای ظهور آن آقا ....
مهدیا!
کاش آرزوی هر لحظه ام تو باشی...
+ اسم تک تک شما دوستان و بزرگواران رفاقت به سبک شهید را نوشتم , مثل مشهد
مثل حرم امام رضا که به یادتون بودم , مثل وقتی که دعای توسل جایی که حاجت ها گفته میشه تو حرم به یاد تک تک شما بودم !
برای تک تک تان امشب دعا میکنم غرق باران شوید , چو بوی خوش یاس و ریحان شوید ,
چو یاران مهدی شمارش کنند ، دعا میکنم جزء یاران شوید. برایتان عاقبت بخیری و شهادت در رکاب امام زمان (عج) رو آرزومندم