رفاقت به سبک شهید

()

رفاقت به سبک شهید

جوانی عکس خودش را نزد امام(ره) فرستاد وگفت:
یک نصیحتی برای دنیا وآخرت به من کنید
امام نوشتن:
«انا لله و انا اِلیه راجعون»
ما مال خدائیم!
آدم مالِ کسی را صرف دیگری نمیکند...

بایگانی

۸۳ مطلب با موضوع «امام زمان» ثبت شده است

هو الرحمن الرحیم

یوسف زهرا اگر در هجرت است..
از گناه ماست گر در غیبت است..

ای مسلمان! مهدی ات را درک کن..
هر چه آقا خوش ندارد ترک کن..



" در زمان غیبت به کسی منتظر می گویند که منتظر شهادت باشد "
شهید مهدی زین الدین


  • سیــــده گمنــــام

هو الرحمن الرحیم

بیشتر مناجات‌ها و مداحی‌های محمد در مورد امام زمان و حضرت زهرا بود؛
خیلی ناراحت بودم تا اینکه یک شب محمد را در خواب دیدم،
خوشحال بود و بانشاط، لباس فرم سپاه بر تنش بود، چهره‌اش خیلی نورانی‌تر شده بود؛
یاد مداحی‌های او افتادم. پرسیدم :
محمد، این همه در دنیا از آقا خواندی، توانستی او را ببینی؟
محمد در حالی که می‌خندید گفت :

من حتی آقا امام زمان را در آغوش گرفتم ....

کتاب یا زهرا شهید محمد رضا تورجی زاده 



+ و من اشک امام زمانم را در می آورم ...

بیا
بیا قول بدهیم
دلی که هدایت شد توسط شهدا را ,
خرابش نکنیم ...


  • سیــــده گمنــــام
هو الرحمن الرحیم

عاشقانِ کربلا !
یاد دارید ساده اما بی ریا داشتید در ســر ، هـــــوای کربلا ... ؟!
و ما این روزها آزادانه در حسـینـیه ها
هروله کنان ، به یاد سربندهای خونین ِ شما ذکــر حسین (ع) می گیریم ...



+بخونید معنی این مناجات رو از زبان امام حسین.ع. تصور کنید چند روز قبل از عاشورا
"خدای من! چگونه ناامید باشم در حالی که تو امید منی!
خدایا به که واگذارم می‌کنی؟ به سوی که می‌فرستی‌ام؟
به سوی آشنایان و نزدیکان؟تا از من ببرند و روی بگردانند!
یا به سوی غریبان و غریبه‌گان تا گره در ابرو بیافکنند و مرا از خویش برانند؟
یا به سوی آنان که ضعف مرا
می‌خواهند و خواری‌ام را طلب می‌کنند؟
.من به سوی دیگران دست دراز کنم؟
در حالی که خدای من تویی و تویی کارساز و زمامدار من
ای توشه و توان سختی‌هایم!
ای همدم تنهایی‌هایم!
ای فریادرس غم‌ها و غصه‌هایم!
ای ولی نعمت‌هایم‌!
ای پشت و پناهم در هجوم بی‌رحم مشکلات!
تو پناهگاه منی
تو کهف منی
تو مأمن منی

+ سالی که امام حسین (ع) به سمت مکه حرکت کرده بودند،
افراد زیادی همراه ایشان تا مکه اومده بودند، ولی وقتی امام حج رو رها کردند ،
عده ای ایشان را تنها گذاشتند و وقتی به کربلا رسیدند باز تعداد یارانشون کم شده بود،
تا شب عاشورا که فقط 72 تن موندند و به شهادت رسیدند...
ببینید که این هفتاد و دو تن چه حسرتی بر دل عالم و آدم گذاشته اند!!!
حالا نمی دونم ما تا کجا امام زمانمون رو یاری کردیم؟
نکنه غافل بمونیم و .......
عرفه ...دوباره عرفه آمد, دوباره یه فرصت....
همت کنیم، از دست ندیم این فرصت رو...،
بیایین به آقا قول بدیم که نگذاریم هل من معین آقا توی صحرای کربلای غیبت بی لبیک بمونه

+ دعای عرفه کربلا خواستید شما رو قسم به حضرت زهرا منم دعا کنید این دلتنگی کربلا
داغونم کرده , میترسم بازم امسال جا بمونم

اینقدر گفتیم التماس دعا از رو رفتیم

  • سیــــده گمنــــام
هو الرحمن الرحیم

یا بَنیّ اذهبوا فتَحسّسوا من یوسف...یوسف/۸۷

بروید دنبال یوسف بگردید...  
      

 

+توی کوچه های شهر ما ,خانه هایی هستند 
که همیشه صبح های جمعه , جلوی درشان آب و جارو شده است....

+ همه ی غروب ها و بی خبری ها و چشم به راهی ها و بغض ها و دلتنگی های عالم یک طرف
غروب های جمعه یک طرف...




  • سیــــده گمنــــام

هو الرحمن الرحیم

شهیدی بود که همیشه ذکرش این بود:
یابن الزهرا
یا بیا یک نگاهی به من کن
یا به دستت ما در کفن کن .

از بس این شهید به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) علاقه داشته است.
بعد به دوست  روحانی خود وصیت می کنداگر من شهید شدم دوست دارم در مجلس ختم من تو سخنرانی کنی
آن روحانی می گوید ما از جبهه برگشتیم وقتی آمدیم دیدیم عکس شهید را زده اند
پیش پدر و مادر آمدم گفتم این شهید چنین وصیتی کرده است آیا من می توانم در مجلس ختم او سخنرانی کنم؟
آنان اجازه دادند
در مجلس سخنرانی کردم بعد گفتم ذکر شهید این بوده است :

یا بن الزهرا

یا بیا یک نگاهی به من کن
یا به دستت مرا در کفن کن

وقتی این جمله را گفتم ، یک نفر بلند شد و شروع کرد فریاد زدن . وقتی آرام شد گفت:
من غسال هستم دیشب آخرهای شب به من گفتند یکی از شهدا فردا باید تشییع شود
و چون پشت جبهه شهید شده است باید او را غسل دهی
وقتی که می خواستم این شهید را کفن کنم دیدم یک شخص بزرگواری وارد شد گفت:
برو بیرون من خودم باید این شهید را کفن کنم.
من رفتم . در وسط راه با خود گفتم این شخص که بود و چرا  مرا بیرون کرد .
با عجله برگشتم و دیدم این شهید کفن شده و تمام فضای این ساختمان غسال خانه بوی عطر گرفته بود.
از دیشب نمی دانستم رمز این جریان چه بود و آن آقا که بود ؛ اما حالا فهمیدم

منبع: کتاب روایت مقدس صفحه 96
به نقل از نگارنده کتاب میر مهر(حجه الاسلام سید مسعود پورآقایی) صفحه117


+
هر چه زمان می گذرد،مردمان زمین افسرده تر می شوند!!!
این خاصیت دلبستگی به زمـــــان است…

خوشا بحـــال آنان که؛ به جای زمـــان،
به صاحــــب الزمــــان دل بسته اند…


  • سیــــده گمنــــام


هو الرحمن الرحیم

امشب یادت نرود.....
عهد نبسته با مولا نخوابی....
برای یک سال نوکری اش.......



+چراغانی این شهر اصلا به دل نمی نشیند وقتی  نبود شما را جار میزند
دلم به حال دلم می سوزد این جشن ها برای من آقا نمی شود...
شادی ات...غم دارد...مولا جان


  • سیــــده گمنــــام


شیعـه بـه دنـیـا آمــده ایـم که مــؤثـر در تــحـــقــق" ظُـهـور مولا "بــاشـیـم...

مدافع حرم شهید محمود رضا بیضایی ...



  • سیــــده گمنــــام

سلام بابای خوبم امام زمان ...
سلام آقای من...
اگراز حال ما بخواهی بد نیستیم فقط این بغض نیامدنت روی گلویمان می لغزد وجان به لبمان کرده
هر شب یتیم توست دل جمکرانیم
جانم به لب رسیده بیا یار جانیم
از بادها نشانی تان را گرفته ام
عمریست عاجزانه پی آن نشانیم
طی شد جوانی من و رؤیت نشد رخت
شرمنده جوانی از این زندگانی ام

آقا جان , مهربان مولایم پدر مهربانم روزتان مبارک 






حاج سعید حدادیان دو بار در روزهای اخیر این مطلب رو در جمع دانشجوها گفتند و ما رو آتیش زدند:
طی این سالها هر وقت خدمت  آقا می رسیدم و می گفتم آقا دعا کنید من شهید بشم،
آقا معمولا در جواب می فرمودن زنده باشید ان شاالله...
اما اخیرا که بعد از روضه خدمتشون رسیدم و این خواسته رو مطرح کردم، آقا با یک مکثی فرمودن:
"به شرطی که شما هم دعا کنی من شهید بشم..."

آقا جان!
مولای من!
پدر عزیز امت اسلام!
در این روزهای مبارک از خدا می خواهم شهادت شما را بعد از انجام رسالت رساندن  پرچم انقلاب به دست صاحبش و در رکاب حضرتش قرار بدهد...
فدای دست جانبازتان
 روزتان مبارک 




یادمان باشد کـه !
مــدیونیـم..
تـا ابــد ...
به مـَردانی کــــه "پـــدرانه" خود را فدا کــــردند
تا "مــــن" بمــانم ، تـــا "تـــو" بمانـــــی ... .
روزتان مبــــــــــارک ، پـــدران آسمانی



فرا رسیدن میلاد امیر المومنین و روز پدر و هم چنین روز معلم را محضر امام زمان (عج ) و
امام خامنه ای و تمام شیعیان جهان و شما بزرگواران و همراهان رفاقت به سبک شهید
تبریک و تهنیت عرض میکنم



  • سیــــده گمنــــام



یکی چشمش را برای خـــدا می‌دهد؛
اما من و تو،
می‌توانیم برای خدا،
چشم‌مان را کنترل کنیم !؟ …‬


+ اینجا تو این دیار تو این شهر هوا ابری و بارانیست ...

من هنوز هم فکر می‌کنم؛

آسمان وقتی ابری می‌شود

لابد تو داری یک جایی، غصه‌ی ما را می‌خوری!

  • سیــــده گمنــــام

بازهم شب آرزوها رسید
نشسته بودم با خودم فکر میکردم امشب از خدا چی بخوام
خیلی چیزهای رنگارنگ جلوم رژه میرفتن
شده بود دلم مثل کلاس مدرسه ,
حاجت ها  همه یک یک شیطنت و پر جنب و جوش
یکی یکی دست بلند میکردن میگفتن اول من ... اول من ... اول من
صدا ها زیاد بود ! هر حاجتی سعی مکیرد بهم بفهمونه که اول اون رو دعا کنم از ته دل
فقط اون رو بخوام ... بالا و پایین می پریدند 
نمیدونم چرا هرچی حاجت هام رو نگاه کردم اونی که از ته دل بود رو بخوام پیدا نمیکردم
خدا اول گچ را بر میدارد و به گوشه تخته سیاه قلبم چند بار محکم می زند و می پرسد :
بنده من حواست هست؟؟ این حاجت را ! حواست کجاست ! خوب ببین
خجالت کشیدم , با خودم گفتم چرا اینهمه حرص طمع من را احاطه کرده که این حاجت را فراموش کردم !
زود به خودم آمدم , پر رنگ رو تخته دلم نوشتم , با تکید فراوان رو به همه حاجت های مادی و رویایی
رأس همه حاجت هام :

ای به فدای غریبی آقا امام زمانم ..... چه دعایی زیباتر و مهم تر برای ظهور آن آقا ....

مهدیا!
کاش آرزوی هر لحظه ام تو باشی...

+ اسم تک تک شما دوستان و بزرگواران رفاقت به سبک شهید را نوشتم , مثل مشهد
مثل حرم امام رضا که به یادتون بودم , مثل وقتی که دعای توسل جایی که حاجت ها گفته میشه تو حرم به یاد تک تک شما بودم !
برای تک تک تان امشب دعا میکنم غرق باران شوید , چو بوی خوش یاس و ریحان شوید ,
چو یاران مهدی شمارش کنند ، دعا میکنم جزء یاران شوید. برایتان عاقبت بخیری و شهادت در رکاب امام زمان (عج) رو آرزومندم

  • سیــــده گمنــــام