رفاقت به سبک شهید

()

رفاقت به سبک شهید

جوانی عکس خودش را نزد امام(ره) فرستاد وگفت:
یک نصیحتی برای دنیا وآخرت به من کنید
امام نوشتن:
«انا لله و انا اِلیه راجعون»
ما مال خدائیم!
آدم مالِ کسی را صرف دیگری نمیکند...

بایگانی

۵۷ مطلب با موضوع «ائمه و معصومین» ثبت شده است

هو الرحمن الرحیم

خط مقدم کارها گره خورده بود
خیلی از بچـه ها پرپر شده بودند خیلی مجروح شده بودندحاجی بی قرار بود
اما به رو نمی آورد خیلی ها داشتند باور میکردند اینجـا آخـرشه یه وضعی شده بود
عجیب تو این گیر و دار حاجی اومد بیسم چی را صدا زد

حاجی گفت : هر جور شـده با بی سیـم تورجی زاده را پیدا کــن
(شهید تورجی زاده فرمانده گردان یازهرا ) مداح با اخلاص و از بـچه های لشکر بود.
خلاصه تورجی را پیدا کردند…
حاجی بیسم را گرفت با حــالت بغـض وگریه از پشت بیسیم گفت
تورجی زاده چند خط روضه حضرت زهرا برام بخون
تورجی زاده فقط یک بیـت زمزمه کــرد که دیدم حاجی از هوش رفت
خدا میدونه نفهمــیدیم چی شد وقتی به خودمون اومدیم دیدیم بچه ها دارند تکبـیر میگند…
خط را گــرفته بودند عراقی ها را تارومار کردند:

شهید تورجی زاده خونده بود :

                              در بین آن دیـوار و در                     زهرا صــدا میزد پدر
                               دنبال حـیدر می دوید               از پهلــویش خون می چکید…



مرحوم آیت الله مرعشی نجفی چندین بار به محضر حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنا فدا تشرف پیدا کرده اند که در یکی از تشرفات در مسجد سهله حضرت دعایی را برای قنوت سفارش کرده اند که نشان از عظمت حضرت زهرا و توجه ائمه به ام الاسماء فاطمه زهرا سلام الله علیها داشتند.
اللهم انی اسئلک بحق فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها، و السرّ المستودع فیها ان تصلی علی محمد و آل محمد و ان تفعل بی ما انت اهله و لا تفعل بی ما انا اهله. 

پروردگارا؛ من تو را می خوانم به حق فاطمه و پدرش و شوهرش و فرزندانش و رازی را که در آن ها امانت نهاده ای، این که: درود بفرستی بر محمد و آل محمد صلی الله علیه وآله وسلم و این که آن چه تو اهل آنی با من عمل کنی و بجا آوری و نه بجا آوری آنچه من سزاوار آنم

آیت الله مظاهری : امکان ندارد شخصی خداوند متعال را با این دعا و به سر الموستودع قسم دهد و به درگاه الهی التجا کند و جواب لا بگیرد *


* پای درس آیت الله سلامتی

بفرمایید روضه+


  • سیــــده گمنــــام

هو الرحمن الرحیم

همه ی زندگیش با حضرت زهرا(س) پیوند خورده بود.
وقتی ازدواج کرد مهریه خانمش شد مهریه حضرت زهرا(س)
دو تا آرزو داشت :
اول اینکه خدا بهش یه دختر بده اسمشو بذاره فاطمه،
بعد هم اینکه وقتی شهید شد گمنام بمونه مثل حضرت فاطمه(س)
جفت آروزهاش برآورده شد...
هم شد بابای فاطمه، هم گمنام موند...

راوی: هسمر شهید حمزه علی احسانی , کتاب خط عاشقی 2


بی سبب نیست شب جمعه؛ شب رحمت شد
مادری گفت "حسین جان" همه را بخشیدند

 مادری شب های جمعه کربلاست +

ان شالله از این به بعد عمری باقی باشه مطالب فقط برای حضرت زهرا نوشته میشه
تا اخر فاطمیه

  • سیــــده گمنــــام

هو الرحمن الرحیم

خواهر گلم دلت جهاد میخواهد!؟
که مثلا چادرچاقچور کنی ,سربند یا زهرایی ببندی , و راه بیافتی
تفنگ به دست از این کالیبر بالاها و بروی سوریه...!؟
وقتی رسیدی اولین داعشی را بکشی حس غروری کنی و صدا به غبغه بندازی
و بگویی : بعدی...نبوووود!؟
نه!خواهر گلم نه!
جهاد تو اینجاست که همانند حضرت زهرا(س) دفاع کنی از امامت و ولایت
راه علم و فرزانگی در پیش بگیری در پیشرفت کشورت قدم برداری
خودسازی معنوی و اخلاقی کنی عفت و حیا پیشه کنی
به تجملات دنیا بی اعتنا باشی , خوب همسرداری کنی
در دامن پر مهرت فرزندانی,شجاع و با تقوا تربیت کنی,انسانی والا و سربازی برای امام زمان (عج)بسازی
مایه ی آرامش خانواده باشی وبشوی الگوی به تمام معنای یک خانوم ولایتمدار
نکند بشود چیزی شبیه به ” یؤمن ببعض و یکفر ببعض ”
بدان همان خدایی که میگوید جهاد مرد در میدان مبارزه است جهاد تو را در خانه و‌ همین جامعه می داند
پس به کوری چشم دشمنی که تمام تلاشش از بین بردن خوبی های توست و از هم پاشیدن خانوده ات
بایست و مردانه در این میدان بجنگ!
مواظب خوبی هایت باش خواهر گلم 
 


معصومه(س) ترجمان بلند عاشوراست و قصه با زینب هم سفرشدن
وفات فاطمه معصومه (س) تسلیت باد


اهالی قم التماس دعا ...


  • سیــــده گمنــــام

هو الرحمن الرحیم

صبح روز عملیات والفجر۱۰ در منطقه حلبچه همه حسابی خسته بودند،
روحیه‌ مناسبی در چهره بچه‌ها دیده نمی‌شد از طرفی حدود ۱۰۰اسیر عراقی را
پشت خط برای انتقال به پشت جبهه به صف کرده بودیم
برای اینکه انبساط خاطری در بچه‌ها پیدا شود و روحیه‌های گرفته آنها از آن حالت خارج شود،
جلوی اسیران عراقی ایستادم و شروع به شعار دادن کردم و بیچاره‌ها هنوز،
لب باز نکرده از ترس شروع به شعار دادن می‌کردند.
مشتم را بالا بردم و فریاد زدم:«صدام جارو برقیه» و اونا هم جواب می دادند
فرمانده گروهان برادر قربانی کنارم ایستاده بود و می خندید.
منم شیطونیم گل کرد و برای نشاط رزمنده ها فریاد زدم:«الموت لقربانی»
اسیران عراقی شعارم را جواب می‌دادند بچه‌های خط همه از خنده روده بر شده بودند و
قربانی هم   دستش را تکان می‌داد که یعنی شعار ندهید!
او می‌گفت: قربانی من هستم «انا قربانی» و اسیران عراقی هم که متوجه شوخی من شده بودند
رو به برادر قربانی کردند و دستان خود را تکان می‌دادند و می‌گفتند:
«لا موت لا موت» یعنی ما اشتباه کردیم


+ گفتم عید بخندید روحتون شاد بشه :)


   دست بیفشانید و عود بسوزانید که یازدهمین مسافر بهار، از راه می رسد؛
قدم هایش را شکوفه باران کنید!
   ولادت امام حسن عسکری(ع) مبارک باد


  • سیــــده گمنــــام

هو الرحمن الرحیم

بچه ام کوچولو بود، از من بیسکویت خواست
گفتم: امروز می خرم.
وقتی به خانه برگشتم فراموش کرده بودم. بچه دوید جلو و پرسید: بابا بیسکویت کو؟
گفتم: یادم رفت
بچه تازه به زبان آمده بود، گفت: بابا بَده، بابا بَده.
بچه را بغل کردم گفتم: بابا جان! دوستت دارم.
گفت: بیسکویت کو؟
دانستم که دوستی بدون عمل را بچه سه ساله هم قبول ندارد
چگونه ما می گویم خدا و رسول و اهل بیت او را دوست داریم، ولی در عمل کوتاهی می کنیم؟

خاطره از: حجت الاسلام قرائتی
شریه «سنگر باقیمانده»، ویژه اردوی راهیان نور


آیت الله جوادی آملی :
اگر در روز قیامت به انسان بگویند اهل بهشتی
ولی نمیتوانی اهل بیت علیه السلام را ببینی , والله بهشت بر او جهنم می شود ...


  • سیــــده گمنــــام

هو الرحمن الرحیم

 فاطمه امشب به سامرّا عزا برپا کند    دیده را به یاد امام عسکری دریا کند

ای خوش آن چشمی که امشب با امام عصرخود   خون دل جاری به رخ در مرگ آن مولا کند





رسم بر این بود که هرگاه امامی به شهادت می رسید، مردم در محضر فرزند و جانشینش حاضر می شده
و ضمن عرض تسلیت با او بیعت می کردند.
  دعای عهد فراموشتون نشه!
اللهم انی أُجدد له فی صبیحةِ یومی هذا....عهداً و عقداً و بیـــــعتــــاً
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شهادت امام حسن عسکری علیه السلام تسلیت.
در مظلومیتش همین بس که لقبش عسکری است!


  • سیــــده گمنــــام

هو الرحمن الرحیم

چه کسی گفت که در عالم بالاست بهشت
دل من دید ..همینجاست
همین تکه دنیاست بهشت

+این حالِ خرابِ من که می بینید
بهانه اش فقط شــــــمایی ...
امام رئوفم


بفرمایید روضه +


  • سیــــده گمنــــام

هو الرحمن الرحیم

به نیابت از سه ساله ایی که نشد
پیاده بیاید به کربلا...!
سه ساله ها می آیند حرمت
... +


+همه محاسبات را بهم ریخت

سن و سال را , کوچک و بزرگی را

نشان داد می شود یک تنه قیام کرد , شهر ضدعلی را تبدیل به حسینیه کرد

به او اقتدا کنیم

به فاطمه بنت الحسین به رقیه سلام الله علیها



  • سیــــده گمنــــام

هو الرحمن الرحیم

این روزها ...
دلم فقط ,فقط لحظه ایی ...
کنار تو بودن می خواهد


+کاش این طور بود که می توانستی چشمانت را ببندی در یک آن دیگر اینجا نباشی
خودت را ببینی روبروی باب الجواد باورت نمی شود همه ی آرزویت این بود
همان که به خاطرش آرام و قرار نداشتی
حالا
آرام قدم برمیداری وارد که می شوی هنوز شوک زده ای
می خواهی اذن ورود بگیری به ءأدخل که می رسی اشک امانت نمی دهد
تمام چهره ات انگار غرق اشک است
«ءأدْخُلُ یاٰ رَسوُلَ اللّٰه , ءأدْخُلُ یاٰ حُجَّةَ اللّٰه , ...»
چقدر دل دل میکنی برای رسیدن , قدم بر میداری از باب الجواد تا صحن انقلاب
دلت می خواهد اصلا از همان جا کفش هایت را به دست بگیری
این حس خنکی هم انگار دلیل دوباره ای می شود برای باور این حضور
آرام تر از قبل قدم بر میداری , نکند....... رؤیایی بیش نباشد
صحن غدیر
صحن جمهوری
رواق دارالحجة
را که رد می کنی چشمانت بسته است بوسه ای بر ورودی صحن انقلاب تبرک دست و کشیدن به چشم پر از اشک
حالا خودت را ببین... دست به سینه ای سر تعظیم فرود آورده ای
غروب آفتاب , صدای نقاره خانه ,گنبد مولا, روبروی تو.....
هنوز عقده ی دل وا نکرده ای...
تنه ای می خوری چشمانت را باز کن...
رؤیا...!!!
همین رؤیایش هم زیباست
باز هم زائرت نیستم آقــــــا از دور سلام.....

  • سیــــده گمنــــام

هو الرحمن الرحیم

آقای شریفی مسئول دفتر کفشداری حرم حضرت معصومه (س) می‌گوید:
یکی از کفشداران افتخاری و عزیز ما می‌گفتند:
ماهها بود که همسرم به درد پای عجیبی دچار شده بود هر چه برای معالجه به پزشک مراجعه کردیم، نتیجه نگرفتیم.
اکثر دکترها راجع به علت درد پای ایشان، اظهار بی اطلاعی می‌کردند.
یکی از روزها که همه درها را به روی خود بسته دیدم، سراغ روپوش خود رفتم تا برای آمدن به حرم آماده شوم.
دیدم روپوشم کثیف است.
به همسرم گفتم: چرا رو پوش مرا نشسته‌ای؟ گریه‌اش گرفت و گفت: دیگر توان ایستادن ندارم.
چندین سال است شما در خدمت حضرت معصومه (ع) در کفشداری خدمت می‌کنید.
از حضرت بخواهید که درد پایم را شفا دهد.
حرف همسرم ، انقلابی در من به وجود آورد. از خودم سؤال کردم که چرا از اول سراغ حضرت نیامدم؟
در این حال از خودم خجالت کشیدم. به حرم رفتم.
در کفشداری که بودم، چند دقیقه با خود خلوت کردم. در آن حال گریه‌ام گرفت با زبان عامیانه گفتم:
اگر همسرم را شفا ندهید، دیگر به اینجا نمی‌آیم چون مجبورم در خانه بمانم و از همسرم پرستاری کنم.
بعد از چهار ساعت که در کفشداری مشغول بودم، به منزل بازگشتم.
ناگهان همسرم گریه کنان به استقبالم آمد. خیلی تعجب کردم.
مدتها بود حتی نمی‌توانست قدمی بردارد.
تعجبم وقتی بیشتر شد که دیدم تمام منزل را تمیز و مرتب کرده است. پرسیدم: چه اتفاقی افتاده؟
گفت: بعد از اینکه شما رفتید، ساعتی خوابیدم. در عالم خواب، خانم بزرگواری را دیدم که نزد من آمدند
و دستی به پاهایم کشیدند و فرمودند: فلانی کفشدار ما دارد می‌آید. او شفای شما را از ما گرفت.
بلند شو و خانه را مرتب کن و لباس‌هایش را بشوی و به ایشان بگویید
که ما از احوالات شما لحظه‌ای غافل نمی‌شویم
 

+حضرت معصومه (سلام الله علیها):
هر کس با محبت محمد(ص) و خاندانش بمیرد، شهید از دنیا رفته است.

+ روزدخترو میلادخواهر حضرت ثامن الحجج علیه السلام حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
بردختران ایران اسلامی مبارک باد

این روزها یادی کنیم از دختران  عزیز , دُردانه های مدافعین حرم , شهدای عزیز مدافع
اگر نازی کند دختر، خریدارش پدر باشد!

 

 
ترجمه‌ی فارسی صحبت های دختر شهید مدافع حرم :
" نمی‌گم که ؛ وقتی خدا جان آدم رو می‌گیره ان‌شاءالله شهید کنه؛ نمی‌گم شهید شدن بده.
ولی می‌گم الان خیلی وقت بدی برای من بود که بابام شهید بشه ... "
 
  • سیــــده گمنــــام