رفاقت به سبک شهید

()

رفاقت به سبک شهید

جوانی عکس خودش را نزد امام(ره) فرستاد وگفت:
یک نصیحتی برای دنیا وآخرت به من کنید
امام نوشتن:
«انا لله و انا اِلیه راجعون»
ما مال خدائیم!
آدم مالِ کسی را صرف دیگری نمیکند...

بایگانی

۵۶ مطلب با موضوع «خدا» ثبت شده است

در روزگار حضرت عیسی(ع) زنی صالح و عابد بود.

چون وقت نماز می شد، هر کاری که بود می گذاشت و به نماز و طاعت مشغول می شد.

روزی در حالی که نان می پخت، وقت نماز شد. زن نان پختن را رها کرد و مشغول نماز شد.

در این هنگام شیطان در او وسوسه کرد که تا تو از نماز فارغ شوی، همه نان ها می سوزند.

زن در دل پاسخ داد: همه نان ها بسوزد، بهتر است که روز قیامت تنم به آتش دوزخ بسوزد.

بار دیگر شیطان وسوسه کرد که پسرت در تنور افتاد و سوخت. زن در دل جواب داد:

اگر خداوند اراده کرده که من نماز بخوانم و پسرم در آتش دنیا بسوزد،

من به خواست خدا راضی هستم و نمازم را نمی شکنم؛ چرا که خداوند فرزندم را از آتش نگه می دارد.

در این هنگام شوهر زن وارد خانه شد و دید زن مشغول نماز است و در تنور هیچ نانی

نسوخته و پسرش را دید که در آتش بازی می کند و یک تار موی او آسیب ندیده است.

پس از اینکه زن از نماز فارغ شد واین صحنه را دید، سجده شکر به جا آورد و همراه با شوهرش نزد

حضرت عیسی(ع) رفتند. عیسی(ع) از وی پرسید که با خدا چگونه معامله کرده است؟

زن پاسخ داد: همواره آخرت را مدنظر داشتم. هیچ گاه بی­طهارت نبودم.

اگر هزار کار در دست داشتم، چون هنگام نماز می شد، همه کارها را رها می کردم و

به نماز مشغول می شدم و هر کس با من جفا کرد، جواب او را ندادم و کار خویش را

به خدا واگذار کردم. به قضای خدا راضی شدم و بر خلق وی رحمت کردم و

سائل را هرگز باز نگردانیدم ولو به اندکی.

عیسی(ع) گفت: اگر این زن مرد بود، پیامبر می شد.


همان، صص 65 و66


  • سیــــده گمنــــام



اگه از دست هم ناراحت شدید،

دورکعت نماز بخوانید بگویید خدایا این بنده ی تو حواسش نبود من گذشتم تو هم ازش بگذر .

 " شهید حسن باقری "


+ تصمیم گرفتم از این بعد ان شالله "من " تا عمر دارم این کارو بکنم 


  • سیــــده گمنــــام



از تـــــو حـــرکـــــت از خــــدا بــــــرکــــت

«ان احسنتم احسنتم لأنفسکم؛ اگر نیکی کنید به خودتان نیکی می کنید»

سوره اسراء، آیه 7


  • سیــــده گمنــــام

آیت الله مجتهدی تهرانی :

وضو میگیری، اما در همین حال اسراف میکنی؛
نماز میخوانی، اما با برادرت قطع رابطه میکنی؛
روزه میگیری، اما غیبت هم میکنی؛
صدقه میدی، اما منت میذاری؛
بر پیامبر و آلش صلوات می فرستی، اما بدخلقی می کنی...

دست نگه دار بابا جان!...
ثواب هایت را در کیسهٔ سوراخ نریز !





  • سیــــده گمنــــام

به نام خدا 


امشب وقتی دعای کمیل میخوانی  لذتش آنجا به اوج میرسد که آخر مجلس روضه حضرت رقیه باشد 

نمیدونم چی شد وقتی نماز تموم شد وقتی از مسجد خارج میشدم به این نیت که برگردم خونه

یه اتفاق هایی افتاد دوباره برگشتم مسجد برای دعای کمیل برای روضه !

تو این کار و این دعوتنامه ها هاج و واج میمونی ! آخه من ؟ چرا من ؟ ....

همش زیر لب زمزمه میکنم میدونم مهربان اربابــــــــــم دعوتم کردی آدم بشم 





پ.ن :

+ تو مجلس باشی و گریه های یه دختر بچه توجهت جلب کنه !
 همش زیر لب بگه خوش به حالت حضرت رقیه ، خوش به حالت .... ازش آروم بپرسی چرا !
بگه آخه من بابام مفقودالاثر من بابام رو ندیدم
وقتی میشنوی این قصه رو عجیب هوا بارونی میشه ....

+ مادری شب های جمعه کربلاست

+ التماس دعا 


  • سیــــده گمنــــام
  :. بسم الله الرحمن الرحیم :.





  • سیــــده گمنــــام