عارف گرانمایه و استاد بزرگوار حاج شیخ عبد القائم شوشتری دام ظله العالی می فرمودند:
آخر الامر گره ی کار به دست خود امام زمان(عج) باز خواهد شد و در آخرین شب غیبت کبری،حضرت مهدی(عج) پس از اقامه ی نماز عشاء درکنار خانه ی کعبه ،سر به سجده می گذارند و تا صبح ذکر «أمَن یُجیبُ المُضظَرّ إذا دَعاهُ وَ یَکشِفَ السّوء» را به طور مستمر می خواند.گویا قلب مبارک حضرت از این غیبت طولانی گرفته که تا اذان صبح این آیه شریفه را می خواند؛چرا که مضطر واقعی خود اوست.هنگام اذان صبح جبرئیل به خدمت حضرت می آید و سر مبارک حضرت را از سجده بر می دارد و می گوید:«ای حجت خدا،از این حالت ملائکه ی الهی به گریه افتادند،برخیز که خداوند دعایت را مستجاب و فرج را امضاء نمود.»
به نقل از کتاب شریف نوائب الدهور،علامه میر جهانی و بحار الانوار،ج51،
مولا بخوان تو آیه ی «أمَن یُجیب» را
زیرا که می رسد به اجابت دعای تو
اول بیا مدینه و بنما که در کجاست
گم گشته قبر مادر درد آشنای تو
بیایید ما هم به یاری امام زمان خود بشتابیم و از هم اینک در سجده های خود
آیه ی«أمَن یُجیب...» را برای فرج حضرتش بخوانیم
فقط علی اکبر شیرودی چیزی نفهمد
در روزگار حضرت عیسی(ع) زنی صالح و عابد بود.
چون وقت نماز می شد، هر کاری که بود می گذاشت و به نماز و طاعت مشغول می
شد.
روزی در حالی که نان می پخت، وقت نماز شد. زن نان پختن را رها کرد و
مشغول نماز شد.
در این هنگام شیطان در او وسوسه کرد که تا تو از نماز فارغ شوی، همه نان ها می سوزند.
زن در دل پاسخ داد: همه نان ها بسوزد، بهتر است
که روز قیامت تنم به آتش دوزخ بسوزد.
بار دیگر شیطان وسوسه کرد که پسرت در تنور افتاد و سوخت. زن در دل جواب داد:
اگر خداوند اراده کرده که من نماز
بخوانم و پسرم در آتش دنیا بسوزد،
من به خواست خدا راضی هستم و نمازم را
نمی شکنم؛ چرا که خداوند فرزندم را از آتش نگه می دارد.
در این هنگام شوهر
زن وارد خانه شد و دید زن مشغول نماز است و در تنور هیچ نانی
نسوخته و پسرش
را دید که در آتش بازی می کند و یک تار موی او آسیب ندیده است.
پس از
اینکه زن از نماز فارغ شد واین صحنه را دید، سجده شکر به جا آورد و همراه
با شوهرش نزد
حضرت عیسی(ع) رفتند. عیسی(ع) از وی پرسید که با خدا چگونه
معامله کرده است؟
زن پاسخ داد: همواره آخرت را مدنظر داشتم. هیچ گاه بیطهارت نبودم.
اگر هزار کار در دست داشتم، چون هنگام نماز می شد، همه کارها را رها می کردم و
به نماز مشغول می شدم و هر کس با من جفا کرد، جواب
او را ندادم و کار خویش را
به خدا واگذار کردم. به قضای خدا راضی شدم و بر خلق وی رحمت کردم و
سائل را هرگز باز نگردانیدم ولو به اندکی.
عیسی(ع) گفت: اگر این زن مرد بود، پیامبر می شد.
همان، صص 65 و66
سدیر صیرفی نقل میکند
به همراه مفضل ابن عمر و ابو بصیر و ابان ابن تغلب وارد خانه امام صادق علیه السلام شدیم.
ناگهان دیدیم که حضرت روی زمین نشسته است در حالیکه مانند مادری که فرزندش از دنیا رفته
باشد گریه میکند و گونه هایش دگرگون شده است و اندوه تمام وجودش را فرا گرفته است و دیده
گانش پر از اشک است و این جملات را با خود زمزمه میکند
سَیِّدِی غَیْبَتُکَ أَوْصَلَتْ مُصَابِی بِفَجَائِعِ الْأَبَدِ وَ فَقْدُ الْوَاحِدِ بَعْدَ الْوَاحِدِ یُفْنِی الْجَمْعَ وَ الْعَدَدَ
فَمَا أُحِسُّ بِدَمْعَةٍ تَرْقَى مِنْ عَیْنِی وَ أَنِینٍ یَفْتُرُ مِنْ صَدْرِی عَنْ دَوَارِجِ الرَّزَایَا وَ سَوَالِفِ الْبَلَایَا
إِلَّا مُثِّلَ بِعَیْنِی عَنْ غَوَابِرِ أَعْظَمِهَا وَ أَفْضَعِهَا وَ بَوَاقِی أَشَدِّهَا وَ أَنْکَرِهَا وَ
نَوَائِبَ مَخْلُوطَةٍ بِغَضَبِکَ وَ نَوَازِلَ مَعْجُونَةٍ بِسَخَطِک
«اى آقاى من! غیبت تو خواب از دیدگانم ربوده و بسترم را بر من تنگ ساخته و آسایش قلبم را از من سلب نموده است.اى آقاى من! غیبت تو اندوه مرا به فجایع ابدى پیوند داده،و فقدان یکى پس از دیگرى جمع و شمار را نابود کرده است، من دیگر احساس نمیکنم اشکى را که از دیدگانم بر گریبانم روان است و نالهاى را که از مصائب و بلایاى گذشته از سینهام سر مىکشد، جز آنچه را که در برابر دیدگانم مجسّم است و از همه گرفتاریها بزرگتر و جانگدازتر و سختتر و ناآشناتر است، ناملایماتى که با غضب تو در آمیخته و مصائبى که با خشم تو عجین شده است »
سدیر میگوید:
چون حضرت را در این حال دیدیم قلبمان چاک چاک شد و به نظرمان رسید که مصیبت بزرگی به حضرت وارد شده است که این چنین میکنند. نزدیک تر رفتیم و عرض کردم : آقا جان چه اتفاقی افتاده که اشک شما را روان کرده است ؟حضرت آه سوزناکی کشید و فرمود :
امروز صبح در کتابی که اتفاقات گذشته و آینده در آن است
و در دست رسول الله صلی الله علیه و آله و اهل بیت اوست نگاه میکردم
و به فصلی از آن رسیدم که مربوط بود به امام قائم و میلاد و غیبت و تأخیر ظهور
و طول عمر شریفش و بلاهایی که به مومنین میرسد و شک و تردیدی که به خاطر
طولانی شدن غیبت در وجودشان ایجاد میشود و با خواندن این مطالب چنان رِقَت و
اندوهی وجود مرا فرا گرفت که به این روز افتادم ...
کمال النعمه و تمام النعمه (محمد ابن علی ابن بابویه) / جلد 2 / صفحه353
یا أحْمَدُ! هَلْ تَدْرِی لاِیِّ شَیْء فَضَّلْتُکَ عَلى سائِرِ الاْنْبِیاءِ؟
قالَ: اَللّهُمَّ! لا.
قالَ:
بِالْیَقْینِ وَحُسْنِ الْخُلْقِ وَسَخاوَةِ النَّفْسِ وَرَحْمَة
بِالْخَلْقِ وَکَذلِکَ أوْتادُ الاْرْضِ لَمْ یَکُونُوا أوْتاداً إلاّ
بِهـذا.
عرض کرد: خیر، نمى دانم اى خداى من.
فرمود: بواسطه یقین و خوش اخلاقى و سخاوت و مهربانى با مردم.
و اوتاد نیز جز به واسطه همین صفات در زمره اوتاد در نیامدند .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
امام حسن مجتبی :
کسى که در قلبش جز رضا و خشنودى خدا خطور نکند، چون خدا را بخواند،
من ضامن اجابت دعاى او هستم.
کافی(ط-الاسلامیه) ج 2 ، ص 62 ، ح 11مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانی میفرمودند:
یک روز در ایام تحصیل در نجف اشرف بعد از نماز پشت سر آیت الله مدنی دیدم
که ایشان شدیدا گریه میکردند که از شدت گریه شانه هایشان تکان میخورد.
رفتم پیش ایشان و پرسیدم اتفاقی افتاده است؟
ایشان فرمودند: یک لحظه امام زمان"عج" را دیدم که پشت سر من اشاره نمودند و فرمودند:
آقای مدنی نگاه کن!
شیعیان من بعد از نماز سریع میروند دنبال کار خودشان و هیچکدامشان برای فرج من دعا نمیکنند!
انگار نه انگار امام زمانشان غائب است!
و من از گلایه امام زمان به گریه افتادم!
کتاب مهربان تر از مادر/ ص 74 _ انتشارات مسجد مقدس جمکران
امام زمان عجل الله تعالی فرجه به یکی از دوستان خود که از آن حضرت پرسیده بود:
آقاجان! قربانتان بشوم چرا با اینکه ما این همه دعای فرج را می خوانیم شما نمی آیید؟
فرمودند: شما که دعای فرج را نمی خوانید!
شما دعای سلامتی من را می خوانید (یعنی اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن ....)
شما باید دعای(الهی عظم البلا) را زیاد بخوانید.
امام زمان و سید بن طاووس صفحه238.نجم الثاقب صفحه480
دل من لکزده برای حـــرم ، شب جمعه حرم که مهمانیست...
روضه علقمه، حدیث وفــا ،خود زهرا به روضهها بانیست...
میرساند به روضهها خود را ،میزبانی به عهدهی مهدیست...
دین من عشق ، عشق آل علی ، مذهب شعر من أبالفضلیست...
اللهم ارزقنا کربلا بحق الحسین(ع)