رفاقت به سبک شهید

()

رفاقت به سبک شهید

جوانی عکس خودش را نزد امام(ره) فرستاد وگفت:
یک نصیحتی برای دنیا وآخرت به من کنید
امام نوشتن:
«انا لله و انا اِلیه راجعون»
ما مال خدائیم!
آدم مالِ کسی را صرف دیگری نمیکند...

بایگانی

۳۸ مطلب با موضوع «مدافین حرم» ثبت شده است

هو الرحمن الرحیم


به قول حاج حسین 
یک روزی ما به اون ها می گفتیم اتباع بیگانه 
ولی امروز اونها اتباع آشنا به شهادت و ما اتباع بیگانه به شهادت هستیم 
حسینی جنگید و زینبی تبلیغ کرد و تربیت 
عروج آسمانی برادر عزیزمان جعفر حسینی معروف به ابو زینب 

 

 

وَ فَرَّقْتَ بَیْنِی وَ بَیْنَ أَحِبَّائِکَ ...
و میان من و عاشقان و دوستانت جدایی اندازی
توبه میکنم ؛
از گــناهــانی که 
بین من و تو فاصله انداخته . .
.‌

 

  • سیــــده گمنــــام

هو الرحمن الرحیم

شما چهل روز دایم الوضو باشید خواهید دید
که درهای رحمت خداوند چگونه یک به یک در مقابل شما باز خواهد شد
نمازهای واجب خود را دقیق و اول وقت بخوانید
خواهید دید که چگونه درهای خداوند در مقابل شما باز خواهد شد
سوره واقعه را هر شب یک مرتبه بخوانید
خواهید دید که چگونه فقر از شما روی برمی گرداند
انسان اگر می خواهد به جایی برسد، با نماز شب می رسد
برادران و خواهران من،
اگر ما در راه امام زمان(عج) نباشیم بهتر است هلاک شویم
و اگر در راه امام زمانمان استوار بمانیم
بهتر است آرزوی شهادت کنیم، زیرا شهادت زندگی ابدی است
برادران و خواهران من، امام زمان(عج) غریب است
نباید آقا را فراموش کنیم، زیرا آقا هیچ وقت ما را فراموش نمی کند
و مدام در رحمت دعای خیرش هستیم
از شما بزرگواران خواهشی دارم
بعد از نمازهای یومیه دعای فرج فراموش نشود
و تا قرائت نکردید از جای خود بلند نشوید زیرا امام منتظر دعای خیر شما است
هر گناه ما، مانند سیلی است برای حجت ابن الحسن (ارواحنا فداه)

سه چیز را هر روز تلاوت کنید
1- زیارت عاشورا
2- نافله
3- زیارت جامعه کبیره

اگر درد و دل داشتید و یا خواستید مشورت بگیرید
بیایید سر مزارم
به لطف خداوند حاضر هستم
من منتظر همه شما هستم
دعا می کنم تا هرکسی لیاقت داشته باشد شهید شود
خداوند سریع الاجابه است
پس اگر می خواهید این دعا را برای شما انجام دهم شما هم من را با خوشی یاد کنید
همه ما همدیگر را در آخرت زیارت می کنیم
یکی با روی ماه و یکی با روی سیاه، انشالله همه با روی ماه باشیم
و سلام را به امام زمان(عج) بفرستید تا رستگار شوید

شهید سجاد زبرجدی



امام خمینی (ره) :
این وصیت نامه هایی که این عزیزان (شهدا) می نویسند مطالعه کنید
پنجاه سال عبادت کردید و خدا قبول کند
یک روز هم یکی از این وصیت نامه ها رو بگیرید و مطالعه کنید و فکر کنید

  • سیــــده گمنــــام

هو الرحمن الرحیم

شب جمعه ...
یادی هم بکنیم از ذبیح 21 ساله ی لشکر فاطمیون 
شهید رضا اسماعیلی
او که دانشجوی دانشگاه فردوسی بود
برای دفاع از حرم درسش رو رها کرد و رفت
سرش رو هم داد...


خوب گوش کن ببین شهید اسماعیلی چطور معامله میکند 


فرق است میان کسی که

در انتظار شهادت است

و آنکه شهادت به انتظار اوست !


  • سیــــده گمنــــام

هو الرحمن الرحیم

شهید مسلم خیزاب

در توصیف ابعاد شخصیتی این شهید همین بس که حساسیت او نسبت به امور بیت المال و توجه به پرهیز از درآمیخته شدن مصرف شخص و سازمانی از اموال و تلاش برای مصرف صحیحی بیت المال مثال زدنی بودبه نحوی که حتی این شهید بزرگوار در وصیت نامه خود بیان می کند که راضی نیستم فرد در زمان اداری و وقت بیت المال در مراسم خاکسپاری من شرکت کند.حرف اول و آخر شهید این بود که گوشتان به حرف امام خامنه‌ای باشد و راه شهدا را ادامه بدهید

شهید رسول خلیلی

به حلال و حرام خدا خیلی اهمیت می‌داد. در استفاده از اموال بیت المال بشدت مراقبت داشت. اهل امر به معروف و نهی از منکر بود. روزی که جنازه‌اش را آوردند خانه و به داخل اتاقش بردند، دوستان جوانش دور جنازه جمع شده بودند، گریه می‌کردند و می‌گفتند دیگر رسول نیست به ما بگوید غیبت نکن، تهمت نزن! حتی یادم هست آخرین باری که خواست به سوریه برود، آمد ۱٠٠ هزار تومان به من داد. گفت بابا این خمس من است. برایم رد کن. من دیگر فرصت نمی‌کنم. در مراقبت چشم از حرام، در رعایت حق الناس، به ریزترین مسائل توجه داشت

شهید هادی باغبانی

همکارش میگفت آخرماه اضافه کار با هادی داستان داشتیـم
یه دفتر یادداشت مدت زمانهایی که صرف امورات شخصی شده مثلا تلفن زدن ناهار خوردنش حتی نماز خوندناشو
از تایم اضافه کاریـش کم میکرد اصـرار ما هم که همه اینکارو میکنن و اینکار رواله بی فایـده بود هادی کار خودشو میکرد 

شهید میثمی

میثمی شهید شد.می‌خواستم خانواده‌اش را ببرم معراج. سوار ماشین سپاه کردمشان.
هر کاری کردم، راه نیفتاد. خراب شده بود. حس کردم میثمی بد جوری نگاهم می‌کند

شهید اسماعیل دقایقی

زمستان سال 64در تهران زندگی میکردیم.اسماعیل دقایقی برای گرفتن برنج کوپنی می بایست مسیری را طی کند که جز ماشین های دارای مجوز نمی توانستد از آن محدوده عبور کنند.
او از ناحیه پا هم ناراحتی داشت و حمل یک کیسه برنج با آن مسافت تقریبا یک کیلو متری برایش زجر آور بود .
از او خواستم با خودرو سپاه برود که نپذیرفت.گفتم:حال شما خوب نیست و پاهایت درد دارد!
گفت اگر خواستی همین طور پیاده میروم وگرنه نمی روم.
او کیسه 25کیلویی برنج را روی دوشش نهاد ویک نایلون هم پر از چیزهای دیگر در دستش گرفت و به سختی به خانه آورد،اما حاضر نشد برای چند دقیقه از ماشین سپاه استفاده کند


میگه شهدارو ببین اونوقت مسئولین مارو ببین !
میگم چطور ؟!
میگه نمیبینی چطور بیت المال رو ضایع میکنن ..
نمیبینی چطور حرف آقا رو گوش نمیدن 
میگم حق با تو 
امام فرمودن 
ما از شرّ رضاخان و محمدرضا خلاص شدیم،
 لکن از شرّ تربیت ‌یافتگان غرب و شرق به این زودی‌ها نجات نخواهیم یافت!
 اینها برپادارندگان سلطه‌ی ابرقدرت‌ها هستند

ولی فاطمه جان اوضاع ما هم همچین جالب نیست 
برگشت گفت به ما چه ...اون هایی که به اینا رای دادن وای به حالشون 
گفتم اون یه طرف قضیه ست 
همه ما در درون یه تربیت یافته غرب و شرق داریم
اصلا هر کدوم ما تو وجودمون یه محمد رضا هم داریم
هرکارمون یه رنگی از این شخصت هارو داره 
مثال ساده بگم 
یادت میاد نشسته بودیم کلاس قرآن حوصله امون سر رفته بود
با خودکار شروع کردی روی تک صندلی 
نقاشی کشیدن ؟! صندلی ها برای سازمان تبلیغات بودن !
یادت میاد یکی از دوستان گفت بابا این پول رو داده که فلان چیز بخرم
 ولی فوری گفت من زرنگی کردم برای خودمم 
کارت شارژ گرفتم 
یا یادت میاد رفته بودیم کمیته امداد برگشتنی
 آقا فلانی تعارف کرد سوارشید ماشین برای کمیته بود 
برای اون شخص بود که ماموریت بره نه اینکه کس دیگه سوار بشه 
یادت باشه اینقدر نگیم مسئولین ... 

اوضاع ما هم همچین جالب نیست 
به دوستم خیلی برخورد شاید من خوب نگفتم ولی به هرحال فقط واقعیت های روزمره ما بود
 
  • سیــــده گمنــــام

هو الرحمن الرحیم

به مقابل درب دانشگاه رسیدیم
درست در همان موقع جسارت اغتشاشگران به رهبر معظم انقلاب آغاز شد
هادی وقتی این صحنه را دید دیگر نتوانست تحمل کند
به من گفت : همین جا بمون ... سریع پیاده شد و دوید به سمت درب اصلی دانشگاه
من همینطور داد میزدم : هادی برگرد , تو تنهایی میخوای چیکار کنی ؟
هادی ... هادی
اما انگار حرف های من را نمی شنید , چشمانش را اشک گرفته بود
همینطور که هادی به سمت درب دانشگاه می دوید یک باره آماج سنگ ها قرار گرفت
همین که به درب دانشگاه نزدیک شد یک پاره آجر محکم به صورت هادی و زیر چشم او اصابت کرد
من دیدم که هادی یک دفعه سر جای خود ایستاد , میخواست حرکت کند اما نتوانست
خواست برگردد اما روی زمین افتاد
دوباره بلند شد و دور خودش چرخید و باز روی زمین افتاد
سریع به سمت او دویدم , هر طور بود در زیر باران سنگ و چوب هادی را به عقب آوردم
خیلی درد میکشید اما ناله نمیکرد
زخم بزرگی روی صورتش ایجاد شده و همه صورت و لباسش غرق خون بود
سریع او را به بیمارستان منتقل کردیم
آن ضربه آن قدر محکم بود که بخش هایی از صورت هادی چندین روز بی حس بود
شدت این ضربه باعث شد که گونه او شکافته شد و تا زمان شهادت وقتی هادی لبخند میزد
جای این زخم بر صورت او قابل مشاهده بود

بسیجی مدافع حرم شهید محمد هادی ذوالفقاری
کتاب پسرک فلافل فروش




آیت الله پهلوانی تهرانی از شاگردان امام راحل و علامه طباطبایی
تصویر امام خامنه ای را بالای سرشان زده بودند و می فرمودند:
کسی که هنوز نمی داند حق با کیست به درد سیر و سلوک نمی خورد



  • سیــــده گمنــــام

هو الرحمن الرحیم

سلام آقا محسن نمیدانم چرا این آخرین عکست برایم روضه مصور شده
هرکار میکنم این تصویر از ذهنم بیرون نمی رود...
آن دود و آن چادر سفید در پس زمینه عکس
دلم را به عصر عاشورا و روضه غارت خیمه ها می برد
منی که خیلی صبر و تحملم مثلا بالاست زد دو روز تو تب سوختم!
مادر و پدر اصلا نفهمیدن موضوع چیه هی میگفتن سرماخوردی لابد
اگه میگفتم قضیه چیه عمرا میزاشتن دیگه گوشی دستم بگیرم یا خبرهارو از اینترنت بخونم
جز اینکه روزها بی سروصدا خدمت پدر و مادر باشم و شب ها زیر لحاف دستم رو بگیرم جلو دهنم
زار زار برای مظلومیت شما و ارباب و حضرت زینب گریه کنم!
چه زود محرم رسید چه زود دل های همه رو حسینی کردی آقا محسن
نمی‌شناختمت؛
اما به خیالم تا آخر عمر، هر بار که این عبارت «سرت را بالا بگیر» را بشنوم؛ یاد تو بیفتم
همان روز که اسیر شدی در تهران مراسم تحلیف بود ،
فدریکا موگرینی هم آمده بود همان که هر وقت تکفیریها در جبهه نبرد در بن بست می افتادند
تقاضای مذاکره می کرد و و برایشان زمان می خرید و نجاتشان می داد .
نمیدانم شاید همان داعشی که پشتت ایستاده و سر از تنت جدا کرد یکی از آنها باشد !
آقا محسن دست مریزاد آمدی همه معادلات را به هم ریختی
اصلا فدایی ولایت شما هستید
واگرنه همه ما که حرف هست که الکی میگوییم جانم فدای رهبر و اسلام
چون هرزمان که هر بار که مسولان ما کم می آورند و خرابکاری میکنن
شهدا به دادمان میرسند
یکبار شهدای غواص حتی شده دست بسته
اکنون هم شهید سر از تن جدا؛ شهید محسن حججی



و تو چه می دانی اسارت چیست؟
و ما چه می دانیم که اسیر کیست؟
از محضر مبارک امام زمان (ع) سؤال شد:
آنچه در زیارت ناحیه مقدسه ذکر شده است
که فلانذبنک صباحاً و مساء و لابکین عینک بدل الدموع دماء صحیح است؟
فرمود: آری!
گفتم: آن مصیبتی که در سوگ آن، به جای اشک خون گریه می کنید، کدام است؟
آن مصیبت علی اکبر است؟
فرمود: نه! اگر علی اکبر زنده بود، او هم در این مصیبت، خون گریه می کرد!
گفتم: آیا مقصود مصیبت حضرت عباس (ع) است؟
فرمود: نه! بلکه آن حضرت عباس هم در حیات بود، او نیز در این مصیبت خون گریه می کرد!
عرض کردم: آیا مصیبت حضرت سیدالشهداء (ع) است؟
فرمود: نه! اگر حضرت سید الشهداء (ع) هم بود، در این مصیبت خون گریه می کرد!
پرسیدم: پس این کدام مصیبت است؟
فرمود: مصیبت اسارت عمه ام زینب (س) است



*  چهل روز مونده به محرم چله بگیرید...
ان شالله دوشنبه چله رو شروع خواهیم کرد
برای هر روزی از چله به نیابت شهیدی خواهد بود که تو کانال تلگرام گذاشته میشه +

فقط یه چیز بگم !
همه میگن مسئولین چه جوابی به شهدا میدن !
اون جای خود
میشه یه لحظه فکر کنی شهید حججی و شهدای دیگه کنار ارباب ایستادن
و درست رو به رو تو ! توی که از مردم عادی هستی تو قرار چه جوابی بدی
حالا بزار یه چیز دیگه بگم اگه عمه جان حضرت زهرا کنارشونم باشن چی
تو حجابت چطور بودی ؟ بردار بزرگوارم تو نگاهت ؟
تو درس و دانشگاهت ؟ تو کارت با ارباب رجوع ؟
تو اردوهای جهادی ؟
تو تفریحاتت حرام بوده یا حرام؟
چقدر دل امام زمان رو شکستی ؟
آقای مغازه دار کم و گرون فروشی ! کلی سر مردم کلاه میزاری !
چقدر برا خوشنودی امام زمان و رهبری زحمت کشیدی
همه شهدااین انقلاب رو سپردن به ما جوونا ؟! چند قدم براش برداشتی
....
حالا  تونستی هم با خیال راحت زندگی کن هم با خیال راحت بخواب
با یه جمله که مسئولین جواب بدن خودت رو راحت کن

  • سیــــده گمنــــام

هو الرحمن الرحیم

با نام و یاد خداوند رحمان و رحیم که  در حق بنده  حقیر چیزی کم نگذاشتند و
سلام  و درود به  صاحب العصر والزمان(عج) و روح پاک امام راحل و رهبر عالم تشیع و
اسلام امام خامنه ای و روح پاک تمامی شهدای اسلام
این دنیا با تمام  زیبایی ها و انسانهای خوب و  نیکوی آن  محل گذر است نه  وقف و ماندن
و همه ی ما بایستی برویم و راه این است ، دیر یا زود فرقی نمی کند؛
اما چه بهتر که زیبا برویم
«هنر آن است که بمیری بیش از آنکه بمرانَندَت و مبدأ و منشأ حیات آنان هستند که چنین مرده اند.»
بایستی به  خود آئیم  که در چه زمانه ای زندگی می کنیم و با چه وضعی؟
در عصر امام زمان(عج) که انشاءالله از سربازان امام عصر(عج) قرار گرفته باشیم و
این همه مقابله  با مشکلات و مصائب ، غربت ها و  دوری ها وجود با خدا شدن بوجود نمی آید
البته  بنده مایلم که  به حق در مسیر تحقق وعده بزرگ الهی قرار گرفته ایم و
از این بابت بایستی خدا را شاکر باشیم
در اوضاع سیاسی کنونی که نائب برحق حضرت ولیعصر(عج) رهبرمان امام خامنه ای(مدظله العالی)
به تنهایی علم را بردوش گرفته و رجال سیاسی چندان همسو با فرمایشات ایشان عمل نمی کنند
بایستی بچه های مذهبی(هیئتی و مسجدی)خود را فدا کنند
بایستی فرمایشات نائب برحق امام زمان(عج)را کلمه به کلمه اجرا نمایند
چه در باب علم و چه در باب نفس و چه در باب سیایت
در این زمانه کسانی  روی  کار  آمده اند که انگار بویی از ایمان نبرده اند و
وقتی به  یکی از ادارات می روی تازه  متوجه  می شوی  که  چه  مردمان خوبی  داریم
که  با  وجود  برخی مدیران  نالایق  در برخی ادارات باز  هم  پشتیبان ولایت  و
نظام جمهوری اسلامی هستند  که  الحق  به  فرمایش بزرگان عمل  نموده اند 
که  اگر در  جمهوری اسلامی  خلافی صورت  گرفت تقصیر را بر گردن نظام نگذارید
بگوئید فرد اشتباه کرد نه نظام
که چه بسیار افرادی برای ضربه زدن به  نظام آمده اندکسانی که بویی از ایمان و مردانگی نبرده اند
کسانی که نان نظام را می خورند و  ریشه نظام  را می زنند
الحق که چه خطرناکند این افراد
چیزی که بچه های حزب اللهی هم در پیشبردکارهای  خود با سدّ چنین  افرادی  برخورد می نمایند
که بنده معتقدم با بی توجهی و کم توجهی این افراد به هیچ وجه
از اعتقادات و خواسته های خود کوتاه نیایید
به فرموده امام راحل " ما مظلومین همیشه ی تاریخ،محرمان و پابرهنگانیم
ما غیر از خدا کسی را نداریم و اگر قرار است هزار بار قطعه قطعه شویم
دست از مبارزه با ظالم بر نمی داریم."


وصیت نامه شهید مدافع حرم علی جمشیدی



* وقتی میخوای ماشین بخری میری خلافی خودرو رو میگیری که مبادا این ماشینی که
بهت میفروشن خلافی نداشته باشه !
از دیشب که شب عید بود تا به امروز که خود عید قول دادی که دلت رو دربست بدی به آقا
از خلافی هاش چه خبر !
اوضاع دلت چطوره ... صاف کردی دلت رو ؟!


عیدتون مبارک
هرچند
این عیدها برای من آقا نمی شود


  • سیــــده گمنــــام

هو الرحمن الرحیم

آخر من کجا و شهدا کجا خجالت می‌کشم بخواهم مثل شهدا وصیت کنم
من ریزه خوار سفره‌ی آنان هم نیستم
شهید شهادت را به چنگ می‌آورد راه درازی را طی می‌کند تا به آن مقام می‌رسد اما من چه!
سیاهی گناه چهره‌ام را پوشانده و تنم را لخت و کسل کرده
حرکت جوهره‌ اصلی انسان است و گناه زنجیر، من سکون را دوست ندارم
عادت به سکون بلای بزرگ پیروان حق است، سکونم مرا بیچاره کرده
در این حرکت عالم به سمت معبود حقیقی دست و پایم را اسیر خود کرده، انسان کر می‌شود
کور می‌شود، نفهم می‌شود، گنگ می‌شود و باز هم زندگی می‌کند
بعد از مدتی مست می‌شود و عادت می‌کند به مستی و
وای به حالمان اگر در مستی خوش بگذرانیم و درد نداشته باشیم
درد را، انسان بی هوش نمی‌کشد، انسان خواب نمی‌فهمد، درد را، انسان با هوش و بیدار می‌فهمد
راستی! دردهایم کو؟ چرا من بیخیال شده‌ام؟ نکند بی هوشم؟ نکند خوابم؟
مثل آب خوردن چندین هزار مسلمان را کشتند و ما فقط آن را مخابره کردیم
قلب چند نفرمان به درد آمد؟ چند شب خواب از چشمانمان گریخت؟ آیا مست زندگی نیستیم؟
خدایا تو هوشیارمان کن، تو مرا بیدار کن، صدای العطش می‌شنوم صدای حرم می‌آید
گوش عالم کر است. خیام می‌سوزد اما دلمان آتش نمی‌گیرد
مرضی بالاتر از این چرا درمانی برایش جستجو نمی‌کنیم، روحمان از بین رفته سرگرم بازیچه دنیاییم
الَّذِینَ هُمْ فِی خَوْضٍ یَلْعَبُونَ ما هستیم،
مرده‌ام تو مرا دوباره حیات ببخش، خوابم تو بیدارم کن
خدایا! به حرمت پای خسته‌ رقیه (س) به حرمت نگاه خسته‌ زینب (س)
به حرمت چشمان نگران حضرت ولی عصر (عج) به ما حرکت بده

وصیت نامه شهید مدافع حرم عباس دانشگر




*بانوی گمنام میبینی ؟!
متولد 72 بصیرت و ایمانش را ببین
دل حرم است بیا مدافعش باشیم


اگر خانه‎ای را اجاره بدهید، اجاره را از او می‎ستانید
خواه در خانه حضور داشته باشد، خواه در سفر باشد
آدمی اگر دل خود را به خدا سپرد خدا چه از انسان کار  بکشد چه نکشد
 اجرش را خواهد داد

آیت الله حائری شیرازی

  • سیــــده گمنــــام

هو الرحمن الرحیم

برای فرج امام زمان(عج) بسیار دعا کنید که
فرجمان در فرج آقا و مولایمان صاحب الزمان(عج) است

شهید مدافع حرم مرتضی عطایی با نام مستعار" ابوعلی"



اشک هایش را ببین
عشق بازی هایش را با مولایش ببین
دلتنگی هایش را

حال به خود نگاه کن ! حال و هوایت را , اصلا از جنس دلتنگیست ؟
چه بی خیال عالمی بانوی گمنام

مرحوم آیت الله میلانی میفرمودند:
هر روز بنشینید یک مقدار با امام زمان درد و دل کنید.
خوب نیست شیعه‌ روزش شب شود و شب‌اش روز شود و اصلاً به یاد او نباشد.
بنشینید چند دقیقه ولو آدم حال هم نداشته باشد، مثلاً از مفاتیح دعایی بخواند،
با همین زبان خودمان سلام و علیکی با آقا کند با حضرت درد و دلی کند


+ ببخشید این مدت نبودم نزارید به حساب بیخیالی و بی معرفتی همیشه به یادتون بودم و دعاگو !
لحظه های سختی گذروندم
امتحانات سختی دادم و هنوز میدم
ولی می ارزید بیشتر سمت "او " رفتم !
بیشتر برایم کلاس درس بود ... اوج سختی ها دستم را محکم گرفته بود برای آرام کردن دلم مشهد الرضا را قسمت کرد , ذره ای امید نبود به اعتکاف ولی درست دقیقه نود گفت بیا این سه روز را با من بیشتر خلوت کن ! همه همه همه همه این ها دعای مستجاب مادر و پدرم بودن که لحظه های سخت  بیشتر دعا میکردن خدایا ما از این دختر راضی هستیم تو دلش هر حاجتی داره برآورده بفرما و من می دیدم لذت و طعم دعاهای مستجاب پدر و مادر را ....


  • سیــــده گمنــــام
هو الرحمن الرحیم

پائیز سال 1361 بود. بار دیگر به همراه ابراهیم عازم مناطق عملیاتی شدیم
این بار نَقل همه ی مجالس توسل های ابراهیم به حضرت زهرا علیها سلام بود
هرجا میرفتیم حرف از او بود!
خیلی از بچه ها داستان ها و حماسه آفرینی های او را در عملیات ها تعریف می کردند
همه ی آن ها با توسل به حضرت صدیقه ی طاهره علیها سلام انجام شده بود
به منطقه ی سومار رفتیم. به هر سنگری می رفتیم از ابراهیم می خواستند
که برای آن ها مداحی کند و ازحضرت زهرا علیها سلام بخواند.
شب بود. ابراهیم در جمع بچه های یکی از گردان ها شروع به مداحی کرد
صدای ابراهیم به خاطر خستگی و طولانی  شدن مجالس گرفته بود!
بعد از تمام شدن مراسم، یکی دو نفر از رفقا با ابراهیم شوخی کردند و صدایش را تقلید کردند
بعد هم چیزهایی گفتند که او خیلی ناراحت شد
آن شب قبل از خواب ابراهیم خیلی عصبانی بود و گفت:
من مهم نیستم، این ها مجلس حضرت را شوخی گرفتند, برای همین دیگر مداحی نمی کنم!
هر چه می گفتم: حرف بچه ها را به دل نگیر، آقا ابراهیم تو کار خودت را بکن، امافایده ای نداشت
آخر شب برگشتیم مقر، دوباره قسم خورد که: دیگر مداحی نمی کنم!
ساعت یک نیمه شب بود.خسته و کوفته خوابیدم
قبل از اذان صبح احساس کردم کسی دستم را تکان می دهد
چشمانم را به سختی باز کردم. چهره ی نورانی ابراهیم بالای سرم بود
من را صدا زد و گفت: پاشو الان موقع اذانه
من بلند شدم. با خودم گفتم: این بابا انگار نمی دونه خستگی یعنی چی؟!
البته می دانستم که او هر ساعتی بخوابد، قبل از اذان بیدار می شود و مشغول نماز
ابراهیم دیگر بچه ها را هم صدا زد. بعد هم اذان گفت و نماز جماعت صبح را برپا کرد
بعد از نماز و تسبیحات، ابراهیم شروع به خواندن دعا کرد
بعد هم مداحی حضرت زهرا علیها سلام!!
اشعار زیبای ابراهیم اشک چشمان همه ی بچه ها را جاری کرد
من هم که دیشب قسم خوردن ابراهیم را دیده بودم از همه بیش تر تعجب کردم! ولی چیزی نگفتم
بعد از خوردن صبحانه به همراه بچه ها به سمت سومار برگشتیم
بین راه دائم در فکر کار های عجیب او بودم
ابراهیم نگاه معنی داری به من کرد و گفت:
می خواهی بپرسی با اینکه قسم خوردم، چرا روضه خواندم؟!
گفتم: خب آره، شما دیشب قسم خوردی که... پرید تو حرفم و گفت:
چیزی که می گویم تا زنده ام جایی نقل نکن
بعد کمی مکث کرد و ادامه داد: دیشب خواب به چشمم نمی آمد، نیمه های شب کمی خوابم برد
یکدفعه دیدم وجود مقدس حضرت صدیقه ی طاهره علیها سلام تشریف آوردند و گفتند:
نگو نمی خوانم، ما تو را دوست داریم , هرکه گفت بخوان تو هم بخوان
دیگر گریه امان صحبت کردن به او نمی داد. ابراهیم بعد از آن به مداحی کردن ادامه داد

شهید ابراهیم هادی
کتاب سلام بر ابراهیم – ص 190




یکی از شاگردان به مرحوم آیت الله حجتی میانجی عرض کردن برای ما یک راه میانبری بفرمائید
چون ما مثل شما طاقت اینهمه عبادات و اذکار وریاضات شرعیه و دستورالعمل های مختلف را نداریم.!
آیت الله حجتی میانجی بعداز شنیدن این جمله اشک در چشمانشان حلقه زد و فرمودند
بهترین میانبر در امر بندگی "توسل به بی بی دوعالم حضرت زهرا سلام الله علیها"
است خوشا به حال کسی که حضرت زهرا سلام الله علیها اورا قبول کند

پای درس استاد سلامتی

  • سیــــده گمنــــام