رفاقت به سبک شهید

()

رفاقت به سبک شهید

جوانی عکس خودش را نزد امام(ره) فرستاد وگفت:
یک نصیحتی برای دنیا وآخرت به من کنید
امام نوشتن:
«انا لله و انا اِلیه راجعون»
ما مال خدائیم!
آدم مالِ کسی را صرف دیگری نمیکند...

بایگانی

شلمچه بودیم!
آتش دشمن سنگین بود و همه جا تاریک تاریک. بچه ها همه کپ کرده بودند به سینه ی خاکریز.دوره شیخ اکبر نشسته بودیم و می گفتیم و می خندیدیم که یه دفعه دو نفر اسلحه به دست از خاکریز اومدند پایین و داد زدند
«الایرانی! الایرانی!» و بعد هر چه تیر داشتند ریختند تو آسمون.
نگاشون می کردیم که اومدند نزدیکتر و داد زدند «القم! القم! ،بپر بالا!» صالح گفت« ایرانیند! بازی در آوردند...»عراقی با قنداق تفنگ زد به شانه اش و گفت «الخفه شو! الید بالا!» نفس تو گلوهامون گیر کرد.شیخ اکبر گفت «نه مثله اینکه راستی راستی عراقیند» خلیلیان گفت «صداشون ایرانیه» یه نفرشون، چند تیر شلیک کرد و گفت «روح روح» دیگری گفت «اقتلوا کلهم جمیعا!» خلیلیان گفت: «بچه ها میخوان شهید مون کنند» بعد شهادتینشو خوند.دستامون بالا بود که شروع کردند با قنداق تفنگ ما رو زدن و هلمان دادن که ببرندمون طرف عراقیا، همه گیج و منگ شده بودیم .نمی دونستیم چیکار بکنیم که یه دفعه صدای حاجی اومد که داد زد «آقای شهسواری، حجتی! کدوم گوری رفتین؟» هنوز حرفش تموم نشده بود که یکی از عراقیا، کلاشو برداشت. رو به حاجی گفت «بله حاجی بله ما اینجاییم!» حاجی گفت «اونجا چیکار می کنید؟» گفت«چندتا عراقیه مزدور و دستگیر کردیم » و زدند زیر خنده و پا به فرار گذاشتند...


تلگراف صلواتی بود، توصیه می کردند مختصر و مفید نوشته شود، البته به ندرت کسی پیام ضروری تلگرافی داشت. اغلب دوتا، سه تا برگه می گرفتند و همین طوری پر می کردند، مهم نبود چه بنویسند. مفت باشه خمپاره جفت جفت باشه! بعد می آمدند برای هم تعریف می کردند که به عنوان چند کلمه فوری، فوتی و ضروری چه نوشته اند. دوستی داشتم که وقتی از او پرسیدم :«کاظم چی نوشتی؟» گفت:«نوشتم بابا سلام. من کاظم پول لازم».
گفتم:«همین؟» گفت:«آره دیگر. مفهوم نیست؟»



در یکی از محورها، قرار بود نیروها برای عملیات اعزام شوند، به اصطلاح پای کار و موضع انتظار. قبل از حرکت، فرمانده‌ی محور سرش را از لای چادر کامیون داخل کرد و گفت: «یادتان نرود شما پتو هستید، و اهدایی مردم که ما به جبهه می‌بریم، سر و صدایی از خودتان در نیاورید. بعد به وقتش من می‌آیم و اطلاع می‌دهم که چه بکنید.»

ظاهراً پیرمردی که گوش‌هایش سنگین بود، دقیق متوجه موضوع نشد، کامیون به دژبانی رسید، مسئول مربوطه با دژبانی گفت‌وگویی کرد، هنوز چند قدم دور نشده بودیم که پیرمرد با حال و هوای خودش گفت: «محمدی‌هایش صلوات بفرستند، بقیه هم یا صلوات می‌فرستادند، یا با صدای بلند می‌خندیدند، و کار حسابی خراب شده بود.» 



مسجد تیپ در فاو سخنرانی برگزار می‌کرد. بعد از مراسم، یکی از بسیجیان بلند شد و ظرف آب را برداشت و افتاد وسط جمعیت برای سقایی! می‌گفت: «هر که تشنه است، بگوید یا حسین (ع)».

عجیب بود، در آن گرما و ازدحام نیرو که جای سوزن انداختن نبود، حتی یک نفر آب نخواست. مگه می‌شد تشنه نباشند؟

غیرممکن بود. من از همه جا بی‌خبر بلند شدم، گفتم: «یا حسین (ع)».

بعد همان بسیجی برگشت پشت سرش و گفت: «کی بود گفت یا حسین (ع)؟».

دستم را بلند کردم و گفتم: «من بودم اخوی».

گفت: «بلند شو. بلند شو بیا. این لیوان و این هم پارچ، امام حسین (ع) شاگرد تنبل نمی‌خواهد!»


فرهنگ جبهه , شوخ طبعی ها -تبیان

نظرات  (۱۷)



سلام ؛

این مطلبتم با حال بود ، خوشحال می شم از آخرین پست سایت من هم دیدن کنی

عنوان مطلب : رستورانی شگفت انگیز در مشهد



خوشحال می شم نظرت را راجع به این مطلب بدونم .





  • نشانه گمنام
  • سلام و عرض ادب سیده بانووووو
    خیلی عالی بود ممنونم
    عید شما هم مبارک
    التماس دعا دوست مومنه
    پاسخ:
    سلام دوست خوبم
    عیدتون مبارک بالام جان
    ببخشید دیر جواب دادم خیر سرم فردا امتحان دارم :)
    عید شما هم مبارک

    :)
    پاسخ:
    عیدتون مبارک 
    سلام علیکم مومن

    روز میلاد حضرت علی اکبر (ع) و روز جوان بر شما مبارک باد

    عاقبتتون بخیر به حق حضرت ابوتراب
    پاسخ:
    سلام علیکم
    ممنونم عید شما هم مبارک
    زنده باشید
    ادامه مطلب خواندنی بود ..
  • سربازِ گمنام
  • روز جوان مبارک
    شهادت نصیبتان ان شا الله
    پاسخ:
    سلام علیکم
    ان اشالله بحق حضرت علی اکبر اجر جونیتون شهادت باشه
    سلام 
    جالب بود...

    پاسخ:
    سلام نجمه
    خوش اومدی عزیز
  • ... یک بسیجی ...
  • من یک آریایی ام؛ 


    اهورامزدای من الله است،


    از تبار کوروشم ، ولی شاهم حسین بن علی (ع) ست،


    از دیار آرشم ، ولی کماندار من مسلم بن عقیل است،


    امپراطوری ام هخامنشی ست ، ولی جغرافیای من بین الحرمین است،


    شاه عباس را دوست دارم ، ولی شاه من عباس بن علی ست ،


    آری من ایرانی ام عاشق کاوه ، مدیون نادرشاه ، ولی پیامبرم محمدبن عبدالله(ص)است،


    قدمت کشورم از ماورای تاریخ است وبه قدمت آن مینازم ، ولی معنای تاریخ برای من فقط از هجرت پیام آورم ازمکه به مدینه است،


    زیبایی های تاریخ کشورم را دوست دارم ، ولی تمام زیبایی های دنیا را در کلام مولایم حیدرکرار میبینم ، 


    آری آری من یک ایرانی ام...
    و متنفرم از کسانی ک به اسم تاریخ کشورم به اعتقاداتم ضربه میزنند...

    آری من از تو بیشتر عاشق ایران و ایرانیم من فرزند کوروشم و خاک پای حیدرم
    .......
    ...
    به خدا هم میشود فرزند کوروش باشی و هم عاشق آزادگی حسین(ع).....
    مهم این است که فقط  انسان باشی... 

    پاسخ:
    طیب الله 
  • ... یک بسیجی ...
  • سلام بزرگوار

    لطف می کنید به معبری به آسمان تشریف فرمایی می کنید...
    ازینکه مدتی است مطالب را دیر به دیر آپدیت می کنم متاسفم...به دلایلی حضورم در اینترنت کم شده مجبورم مطالب را به صورت زماندار برای روزهای آینده قرار بدهم....متاسفم اگر منتظر می مانید...

    از شکیبایی شما بسیار متشکرم...

    اعیاد بر شما مبارک خواهر بزرگوارم...

    یا مهدی(,ج)
    پاسخ:
    سلام بزرگوار
    ممنونم ازتون , خواهش میکنم این چه حرفیه ما همیشه از مطالب نابتون استفاده و بهره مند میشیم
    التماس دعا
    سلام
    خداقوت
    ایام مبارک
    پست جالبی بود :)
    پاسخ:
    سلام علیکم
    زنده باشید بزرگوار
    عید شما هم مبارک
  • ماه محبوبم
  • ممنون عالی بود
    چه نمازی بشودجنت اعلی وقتی
    توموذن شوی وشیخ جماعت پدرت
    پاسخ:
    سلام دوست عزیز , عیدت مبارک 
    سلام و رحمه الله. عید وروزتان با هم مبارک ... خاطرات جالبی بود ... ممنون . شاد شدیم
    پاسخ:
    سلام و رحمت خدا بر شما
    عید شما هم مبارک
    زنده باشید
    ان شالله همیشه شاد باشید
    راستی اولش می خواستم بگم که اون مقام حضرت علی اکبر رو یادمه 
    زده بودن به دیوار و کنارش در ورودی بود که رفتیم داخل یک خونه ی خیییلی کوچیک بود که دور میزدی...
    پاسخ:
    سلام آره فدات بشم
    خوش به حالت نجمه اونجا بودی
    نامه ی یک خنده ربوده شده ی عذر خواه به رئیس الممالک
    پاسخ:
    :) عالی بود 
    سلام علیکم مومن
    وبلاگ شهید مرادی به روز شد
    http://shahidmoradi.blog.ir/
    این وبلاگ هفته ای یک بار به روز می گردد
    عاقبتتون بخیر به حق حضرت ابوتراب
    پاسخ:
    سلام علیکم
    چشم حتما میخونم
    ممنونم بابت اطلاع رسانی
  • ♡بهشـــت زودهنـــگــام♡
  • سلااااااااااااام
    عیداتون مبارک باشهههههههههه
    من برگشتم با خونه ی جدید
    البته هنوز کامل اسباب کشی نکردم آخه این بلاگفای نازنین!!!! نمیذاره به آرشیوم برم:(
    اما هستیم
    خیلی این پست روحمو شاد کرد؛ یادم گرامی و راهم خالی از رهرو باد:))
    پاسخ:
    سلااااااااااااااااااااااااااااااااام وای خدای من
    بهشت جونم شمایییییییییییییییییییییی؟؟؟
    باورم نمیشهههههههههه
    ای خدا
    خیلی خوش اومدی
    مبارک منزل جدید خوب کاری کردی اومدی بلاگ ♥
    آقا آقا با افتخار لینک شدید :)))
    علی‌اکبر (علیه‌السلام) در بدترین  و سخت‌ترین شرایط روز عاشورای سال61هجری، هیچ واهمه و ترسی به خود راه نداد و بهانه‌ای برای انجام تکلیف الهی خود -که همان مقاومت دربرابر کفر و پلیدی بود- نیاورد؛ شهدای مظلوم غواص هم که با دستانی بسته، زنده بگور شدند هیچ‌گاه شرف و عزت خود را با دشمن، معامله نکردند. موقعیت امروز ما نه از شرایط حضرت علی‌اکبر (علیه‌السلام) در کربلا و نه از شرایط  ۱۷۵شهید غواص عملیات کربلای۴ بدتر و سخت‌تر نیست؛ پس توجیهی نخواهیم داشت اگر به بهانه‌ی رفع تحریم‌ها، بخواهیم بر سرِ هویت، عزت و هیبت خود، معامله کنیم.
    پاسخ:
    احسنت طیب الله

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی