رفاقت به سبک شهید

()

رفاقت به سبک شهید

جوانی عکس خودش را نزد امام(ره) فرستاد وگفت:
یک نصیحتی برای دنیا وآخرت به من کنید
امام نوشتن:
«انا لله و انا اِلیه راجعون»
ما مال خدائیم!
آدم مالِ کسی را صرف دیگری نمیکند...

بایگانی

هو الرحمن الرحیم

یکی از بچه‌های محل که همراه ابراهیم به جبهه آمده بود. در ارتفاعات بازی دراز به شهادت رسید و پیکرش جا ماند
ابراهیم وقتی مطلع شد، خیلی تلاش کرد که به سمت ارتفاعات برود.
ولی به علت حساسیت منطقه و حضور نیروهای دشمن،فرماندهان اجازه چنین کاری را به او ندادند.
ابراهیم هم روی حرف فرماندهی چیزی نگفت و اطاعت کرد.
یک ماه بعد که منطقه آرام شد. یک شب ابراهیم بالای ارتفاعات رفت و توانست پیکر این شهید را پیدا کند
و با خودش به عقب منتقل کند.بعد با هم مرخصی گرفتیم و به همراه جنازه این شهید
به تهران اومدیم و در تشییع پیکر شهید شرکت کردیم.چند روزی تهران ماندیم که کارهای شخصی را انجام دهیم.
در روز بازگشت با ابراهیم به مسجد محمدی رفتیم.
بعد از نماز، پدر همان شهید جلو آمد و سلام و علیک کرد و ضمن عرض تشکر گفت:
"آقا ابراهیم، دیشب پسرم رو تو خواب دیدم که از دست شما ناراحت بود".ابراهیم که داشت لبخند می‌زد
یکدفعه لبهاش جمع شد و با چشمانی بزرگ شده پرسید: "چرا حاج آقا؟! ما با سختی پسرتون رو آوردیم عقب" پدر شهید با کلامی بغض‌آلود ادامه داد: "می‌دونم، اما پسرم توی خواب گفت: اون یک ماه که ما گمنام توی کوه افتاده بودیم مرتب مادر سادات حضرت زهرا (س) به ما سر می‌زد و خیلی برای ما خوب بود. اما از زمانی که پیکر ما برگشته دیگه این خبرا نیست و می‌گن این افتخار برای شهدای گمنامه ." ابراهیم که اشک توی چشمانش جمع شده بود دیگه نتونست خودش رو کنترل کند و گریه‌اش گرفت. پدر شهید هم همینطور. بعد از آن بود که همیشه در دعاهای ابراهیم آرزوی شهادت و آرزوی گمنام‌شدن کنار هم قرار گرفت و آرزو می‌کرد شهید گمنام باشه

شهید ابراهیم هادی , کتاب سلام بر ابراهیم


مرحوم آیت الله مرعشی نجفی در حسینیه شان مراسم عزاداری برای حضرت زهرا سلام الله علیها برگذار میکردند روزی فردی سوالی از ایشان پرسیدند که آن را روی کاغذی نوشتند و جواب راهم آقای مرعشی در کاغذ نوشتند و دست به دست این کاغذ گشت تا به دست سائل سوال برسد.
منتها هرکسی این کاغذ را باز میکرد گریه می کرد و همه کنجکاو می شدند و نگاه می کردند و گریه می کردند!!!
سوال این بود:
جناب آقای مرعشی آیا از تربت سیدالشهدا علیه السلام هم تربت بالاتری داریم؟
جواب آقای مرعشی این بود؟
خاک چادر مادرم زهرا سلام الله علیها

چادری که در آن وصله های زیادی بود تا هفده وصله روی چادر حضرت آمده است


  • سیــــده گمنــــام

نظرات  (۱۱)

اشکمون رو در آوردی برادر ... به امید نابودی داعشی های حرومزاده . 


http://khabis.ir
  • زهرا فاطمی
  • سلام
    خداوند خیر کثیر به شما بدهد به خاطر این مظلب زیبا و حس و حالی که در ان گذاشته بودید..


    پاسخ:
    سلام
    خدا عاقبتتون رو بخیر کنه ختم به شهادت ان شالله
    بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
    عشق در دمشق
     من از عشق تو تا دمشق کشیده شدم
    و تو از ترس به برلین گریختی
    من مدافع شده بودم
    تو معشوقه ی یک مهاجر افغان در صف نان

    و حالا هر دو می جنگیم
    من برای بکارت دمشق از جنگ جویان ریاض
    تو از حقارت روزهای بی سرانجامت در سرزمینی بیگانه

    و سرانجام
    شبی تاریک
    مرا  داعش خواهد کشت ،
    و تو نیز
      بی هیچ مدافعی
     فتح می شوی در هجوم آواره ی افغان ،
    هر چند وصیت کرده ام
    که بعد از مرگ
    جنگ در ریاض باشد
    و مزار من در صف نان مهاجران گرسنه ی برلین
    ****** **************************
    پاسخ:
    دلم رفت زینبیه ! این روزها سیاه پوش مادر

    فدای چادری که خاکیش کردن...
    فدای پهلویی که شکست...
    فدای مردی که غریب و تنها موند...
    فدای اشک یتیمان زهرا...
    فدای حضرت زهرا...
    پاسخ:
    آخر دعای اهل محل مستجاب شد!
    چیزی به جمع کردن بستر نمانده است..
  • محترَق الزهرا (سلام الله علیها)
  • عالم همه در مدار تو یا زهرا 
    در پرتو جلوه زار تو یا زهرا
    رشک همه فرشتگان عرش است
    آن چادر وصله دار تو یا زهرا ...
    سلام الله علیک یا سیدتی و یا مولاتی یا فاطمه الزهرا (س)
    پاسخ:
    رشک همه فرشتگان عرش است
  • سربازکوچولو ...
  • سلام واقعا خیلی زیبا بود اجرتون به مادرمان حضرت زهرا
    پاسخ:
    سلام علیکم
    جان ها به فدای مادر دو عالم
  • نشانه گمنام
  • سلااام عزیز خووووبی ؟؟ الهی دورت بگردم با این پستای زیبات همیشه ما رو هوایییی میکنی
    کاش ما هم گمنام باشیم
    السلام علیک یا فاطمه الزهرا س
    پدر تون بهترن ان شالله سیده جان؟؟

    پاسخ:
    سلام عزیز دل خوبی ؟ الحمدالله
    دل شما اینقدر اسمونی که غبطه میخورم
    الحمدالله در حال مصرف دارو ! در حال حاضر در حال مصرف دارو تا جواب بیاد !
    پدر رو سپردم به مادرمان ..... مادرها خوب هوای فرزند را دارند

    ما تو را دوست دارمیم...

    خدا رحمت کنه شهدای زهرایی رو

    و اونهایی که یادشون رو زنده نگه میدارن

    پاسخ:
    ان شالله عاقبت بخیر بشید ختم زندگیتون شهادت
  • محمد مهدی یوسفی
  • مجلس روضه بر پا کرده ام ... قدم رنجه بفرمایید
  • ... یک بسیجی ...
  • عــباس‌هــــا حـریــــم تـــو را حفــظ می‌کنــند
    خمـپاره گــرچه صـحن حــرم را نشــان گرفت..


    ...
    لحظه هایتان مهدی(عج)پسند
  • سید محمد جمشیدی
  • سلام
    وبلاگتون خیلی زیباس
    خسته نباشید
    به سایت من سری بزنید و نظرتونو ثبت کنید و اگه مایل بودیداعلام کنید تا تبادل لینک کنیم

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی