رفاقت به سبک شهید

()

رفاقت به سبک شهید

جوانی عکس خودش را نزد امام(ره) فرستاد وگفت:
یک نصیحتی برای دنیا وآخرت به من کنید
امام نوشتن:
«انا لله و انا اِلیه راجعون»
ما مال خدائیم!
آدم مالِ کسی را صرف دیگری نمیکند...

بایگانی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دوست» ثبت شده است

هو الرحمن الرحیم

ابراهیم را دیدم ؛ خیلی ناراحت بود ؛ پرسیدم چیزی شده ؟
گفت: دیشب با بچه ها رفته بودیم شناسایی؛ هنگام برگشت درست مقابل مواضع دشمن
ماشا الله عزیزی رفت روی مین و شهید شد. عراقی ها تیر اندازی کردند ما مجبور شدیم برگردیم
تازه فهمیدم ابراهیم نگران بازگرداندن همرزمش بوده...
هوا که تاریک شد و ابراهیم حرکت کرد ...
و نیمه های شب برگشت ؛ آنهم خوشحال و سرحال ...!
مرتب داد میزد امدادگر ؛ امدادگر ... سریع بیا، ما شاالله زنده است!
بچه ها خوشحال شدند ... مجروح را سوار آمبولانس کردیم و فرستادیم عقب...
ولی ابراهیم گوشه ای نشست و رفت توی فکر ...
رفتم پیش ابراهیم گفتم چرا توی فکری؟
با مکث گفت ماشالله وسط میدان مین افتاد؛ آنهم نزدیک سنگر عراقی ها ...
اما وقتی رفتم انجا نبود ... کمی عقب تر پیدایش کردم و در مکانی امن!!!
بعد ها ماشاالله ماجرا را  اینگونه توضیح داد:
خون زیادی از من رفته بود و بی حس بودم,عراقی ها هم مطمئن بودند زنده نیستم.
حال عجیبی داشتم ... زیر لب فقط میگفتم: یا صاحب الزمان (عج) ادرکنی
هوا تاریک شده بود؛ جوانی خوش سیما و نورانی بالای سرم آمد, چشمانم را به سختی باز کردم.
مرا به آرامی بلند و از میدان مین خارج کرد ... و مرا به نقطه ای امن رساند
من دردی احساس نمیکردم
آن آقا کلی با من صحبت کرد؛ بعد فرمودند کسی میآید و شما را نجات میدهد. او دوست ماست!
لحظاتی بعد ابراهیم آمد. با همان صلابت همیشگی مرا به دوش گرفت و حرکت کردیم
آن جمال نورانی ابراهیم را دوست خودش معرفی کرد ؛ خوشا به حالش...

سلام برا ابراهیم صفحه 117 و 118

+ آنقدر مدام فکرم مشغول عکس پروفایل و استاتوس هایمان بودیم؛
غافل شدیم از اینکه پیش اماممان چه وجهه ای داریمم و وضعیتمان،نامه ی اعمالمان
پیش مولا چگونه هستش...
آنقدر در این فضا وقتمان را با انبوهی از جمعیت گذراندیم،
فراموش کردیم تنهایی و غربت امام زمانمان را... +
آن چنان حضور در این فضا را برای خود لذت بخش کردیم،
که کم کم غافل شدیم از لذت مناجات و درددل خصوصی با مولا

چقدر با آقا دوست هستیم ؟!


عید امامت و ولایت مولایمان امام زمان(عج) مبارک

بیایید یلدا را اینگونه تعریف کنیم :

ی: یاصاحب الزمان
 ل: لِوایت راعَلَم کن
         د: دیگر جدایی بس است
          ا: اللهم عجل لولیک الفرج


  • سیــــده گمنــــام

هو الرحمن الرحیم

معبر مین برایت پل صراط میشود
و تو انتخاب میکنی دیدار و وصال یار را ,
یا خانه گلی یا در لجن ماندن را ترجیح می دهی.....

شهید عبدالعلی ناظم پور


+ روزهایی نچندان دور بیشتر احتیاج به یک رفیق واقعی داشتم...
رفیقی که بداند و بفهمد دردهای دلت را
رفیقی که در کنارش بنشینی و از بغض های خورده ات , از تمام ناگفتنی های همگانی ات
از تمام هرچه را باید گفت و نتوان آن را به هرکسی گفت ... حرف بزنی !
هرکسی از رفیقِ خود توقعاتی دارد !
سراغ هرکسی رو که بخواهی رفتم , هرکسی برایم پیشنهاد میداد
یکی میگفت خواهر , یکی میگفت چاره اش ازدواج , یکی میگفت پدر و مادر ,
حتی در اوج بی شرمی پیشنهاد دوست پسری هم داده میشد .... بگذریم

بیچاره این دل سرگردان ما !
دلی که در پی همه رفت ! جز در پی آنی که باید می رفت !
تا اینکه
رفاقت با شهدا شروع شد ...
شیرین و زیبا , هر تک تک ثانیه های رفاقت رنگ و بوی شهدا گرفتن اوج لذت بود
هر چقدر رفاقت عمیق تر میشد بال و پر برای پریدن بیشتر و پا روی نفس گذاشتن بهتر
تا کار به جایی رسید که احترام به پدر و مادر شد واجب و برای هر اوف گفتن تنبیه های سخت برای خودم در نظر گرفتم , قرآنی که هر سال فقط برای شب های قدر بهره میبردم شد برنامه هر روز , و هر روز حفظ 2 آیه نهایت شد 5 آیه برنامه هر روز شد
از مهدی زهرا غافل که بودم یاد گرفتم در این رفاقت که هر صبح و شام به یاد آقا باشم
در این رفاقت یاد گرفتم قبل کاری فکر کنم که خدا و امام زمان و حضرت زهرا از این عمل راضی هستند یا نه ؟!
در این رفاقت یاد گرفتم که دفترچه مخصوصی داشته باشم برای حسابرسی خودم ...
یاد گرفتم با هر غیبت خودم رو شدید مجازات و تنبیه کنم حتی تنبیه مالی !
همه این هارو گفتم که بگم بیاییم با مهدی فاطمه و شهدا دوست و رفیق شویم ...
اونها منتظر ما هستند ...
چندین سال است که با تک تک ما ، عهد رفاقت بستن !
ولی ما عهد شکن ترین رفیق های عالم هستیم !
.
.
حواسمون به دوستامون باشه !
دوسـت شـمـا کـیـه ؟


السلام علیک یا ابا جعفر یا محمد بن علی ایها الباقر یابن رسول الله
انا توجهنا واستشفعنا وتوسلنا بک الی الله و قدمناک بین یدی حاجاتنا یا وجیها عندالله اشفع لنا عندالله

شهادت حضرت امام محمد باقر( ع) تسلیت باد



  • سیــــده گمنــــام