رفاقت به سبک شهید

()

رفاقت به سبک شهید

جوانی عکس خودش را نزد امام(ره) فرستاد وگفت:
یک نصیحتی برای دنیا وآخرت به من کنید
امام نوشتن:
«انا لله و انا اِلیه راجعون»
ما مال خدائیم!
آدم مالِ کسی را صرف دیگری نمیکند...

بایگانی

۳۳۷ مطلب با موضوع «شهدا و شهادت» ثبت شده است

هو الرحمن الرحیم


هادی گفت:
یه شب تو همین نجف مشکل مالی پیدا کردم
خیلی به پول احتیاج داشتم
آخر شب مثل همیشه رفتم توی حرم و مشغول زیارت شدم
اصلاً هم حرفی در مورد پول با مولا امیرالمومنین ع نزدم
همین که به ضریح چسبیده بودم یه آقایی به سر شانه من زد و گفت
‌آقا این پاکت مال شماست.
برگشتم و دیدم یک آقای روحانی پشت سر من ایستاده
او را نمی شناختم بعد هم بی اختیار پاکت را گرفتم.
هادی مکثی کرد و ادامه داد: بعد از زیارت راهی منزل شدم
پاکت را باز کردم. باتعجب دیدم مقدار زیادی پول نقد داخل آن پاکت است.
هادی دوباره به من نگاه کرد و گفت:
حاج باقر، همه چیز دست خداست
من برای این مردم ضعیف، ولی با ایمان کار می کنم
خدا هم هر وقت احتیاج داشته باشم برام می ذاره تو پاکت و می فرسته!
خیره شدم توی صورتش. من می خواستم او را نصیحت کنم
اما او واقعیت اسلام را به من یاد داد
واقعاً توکل عجیبی داشت. او برای رضای خدا کار کرد
خدا هم جواب اعمال خالص او را به خوبی داد.
بعدها شنیدم که همه از این خصلت هادی تعریف می کردند
اینکه کارهایش را خالصانه برای خدا انجام می داد
یعنی برای حل مشکل مردم کار می کرد اما برای انجام کار پولی نمی گرفت

شهید محمد هادی ذوالفقاری 
کتاب پسرک فلافل فروش 

 

  

استاد فاطمی نیا :

اگر کسی بتواند یک نور که در این ماه کسب کرده است , حفظ کند و با معاصی از بین نبرد و به ماه رمضان سال آینده برساند , آثاری میبیند که باید نزد خود نگه دارد و قابل انتقال به غیر نیست 

 

 

  • سیــــده گمنــــام

هو الرحمن الرحیم
 

با حسین برای شناسایی رفته بودیم، وقت نماز شد
 حسین نمازش را با صوتی حزین و قلبی مطمئن خواند
بعد به نگهبانی ایستاد و من نماز خواندم
در قنوت نمازم از خدا خواستم تا یقینم را زیاد کند
نمازم که تمام شد، دیدم حسین با خنده از من پرسید:
«می‌خواهی یقینت زیاد شود؟»
گفتم: بله
با همان لبخند گفت: «چقدر؟»
گفتم: «زیاد»
گفت: «گوشت را روی زمین بگذار و گوش کن!»
بلافاصله همین کار را کردم
به گوش شنیدم که زمین نصیحتم کرد و گفت:
«نترس! عالم عبث نیست و کار شما هم بیهوده نیست
ما هر دو عبد خداییم در دو شکل و دو لباس. سعی کن خدا را ناراضی نکنی ...»
سرم را برداشتم
شهید عالی گفت: «یقینت زیاد شد؟»

شهید حسینعلی عالی


مجله  آشنایی با جنگ تحمیلی عراق علیه ایران (۱۳۵۹-۱۳۶۷) 

 

 

فرازی از وصیت‌نامه:

خداوندا: می‌خواهم که همچون شهدا مردانه به راه آنها قدم بردارم و تا آخرین قطره خون راه آن‌ها را ادامه دهم. می‌خواهم همچون دوستانم به سوی آن ستاره‌ای که نور امید به من بخشیده پر بکشم. خداوندا: من نه بهشت می‌خواهم نه شهادت، من ولایت می‌خواهم، ولایت مولا علی (علیه‌السلام)، مرا به ولایت مولایم علی (علیه‌السلام) بمیران و آن جناب را در شب اول قبر به فریادرسی من برسان

 

+تو این شب ها چه دعایی قراره بکنیم ؟! خوب فکر کنیم 
 

التماس دعا

 

 

 

 

  • سیــــده گمنــــام

هو الرحمن الرحیم

گفتم: اصلا چرا باید این قدر خودمون رو زجر بدیم و پسته بشکنیم
پاشیم بریم بخوابیم
با وجود اینکه محمود هم مثل من تا نیمه شب کار می‌کرد و خسته بود
گفت: نه، اول این‌ها رو تموم می‌کنیم بعد می‌رویم بخوابیم
هر چی باشه ما هم باید اندازه خودمان به بابا کمک کنیم
شهید محمود کاوه

 

 

چقدر بهانه های رنگارنگ آوردم و از زیر کار در رفتم !

 

 

همین امروزی که شاید از صبحش کلی غر زدی به زمین و زمان، همین الان که موقع خوندن این متن داری نفسّ میکشی و هزارتا فکر و خیال تو سرته، همین حال و احوال آرزوی خیلیاست که الان زیر خاک خوابیدن، زندگیتو دریاب رفیق!

 

  • سیــــده گمنــــام

هو الرحمن الرحیم


به قول حاج حسین 
یک روزی ما به اون ها می گفتیم اتباع بیگانه 
ولی امروز اونها اتباع آشنا به شهادت و ما اتباع بیگانه به شهادت هستیم 
حسینی جنگید و زینبی تبلیغ کرد و تربیت 
عروج آسمانی برادر عزیزمان جعفر حسینی معروف به ابو زینب 

 

 

وَ فَرَّقْتَ بَیْنِی وَ بَیْنَ أَحِبَّائِکَ ...
و میان من و عاشقان و دوستانت جدایی اندازی
توبه میکنم ؛
از گــناهــانی که 
بین من و تو فاصله انداخته . .
.‌

 

  • سیــــده گمنــــام

 هو الرحمن الرحیم

 

بعد از مدت‌ها کشمکش درونی که هنوز هم آزارم می‌دهد
برای رهایی از این زجر،
به این نتیجه رسیده‌ام و آن در این جمله خلاصه می‌شود: خدایا! عاشقم کن

 

شهید امیر حاج امینی
 

                 

 

روز ازل...
آن‌جا که اراده کردی و روح را دمیدی...
منجان گرفتم؛
وقتیقالوُا بَلی گفتم!
از آن روز تابحال
عشق در من جریان دارد و دارم با خودم فکر می‌کنم...
شاید تو از من پرسیده‌ای:
الَستُمْ تَعشقونَ الحُسَین


 

  • سیــــده گمنــــام

هو الرحمن الرحیم

لَا تُدْرِکُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصَارَ

چشمها او را نمی‌بینند؛ ولی او همه چشمها را می‌بیند . . .انعام ۱۰۳
 

وقتی نگاهت به نامحرم افتاد
و آن وقـت هایی که درخلوت و تنهاییچشمت به صفحه گوشی افتاد 
و فکرِ گناه و وسوسه هایِ شـیطان  به جــان و دلت افتاد،

یادِ این آیه باش که تو نمیبینی اما همان لحظه ای که گــــــرمِ گناهی 
چشم های امام زمان (عج) خیره میشود به چشم های تو !

 

 

+رفیق دلت مــــیاد چشم تو چــــشمِ امام زمان باشی و گناه کنی ؟

 

چند خانم رفتند جلو سوالاتشان را بپرسند ،در تمام مدت سرش بالا نیامد...
نگاهش هم به زمین دوخته بود..
خانم ها که رفتند، رفتم جلو گفتم: تو انقدر سرت پایینه نگاهم نمی ندازی

به طرف که داره حرف میزنه باهات، اینا فکر نکنن تو خشک ومتعصبی و اثر حرفات کم شه..
گفت: من نگاه نمیکنم تا خدا مرا نگاه کند!

شهید عبدالحمید دیالمه

  • سیــــده گمنــــام

هو الرحمن الرحیم

خیابان جمهوری من و غلام علی داشتیم جایی می رفتیم
من از یک مغازه برایش بستنی خریدم
ولی غلام علی لب به بستنی نزد
بستنیش رو تو آستینش قایم کرد آورد خونه
گفتم چرا مادر بستنی ات را نمی خوری؟
گفت: شاید بچه ای بستنی را دست من ببیند
خودش پول نداشته باشد بستنی بخرد
دلش بشکند
حالا همه اش 7 سال داشت

شهید غلام علی پیچک



حالا الان ما آدم های همین مملکت به جایی رسیدیم که
عکس غذاها و نوشیدنی ها 
و بستنی ها و وسایل خونه و پوشیدنی 
هامونو لحظه به لحظه میفرستیم تو اینستاگرام و تلگرام 
برامون فرقی نمیکنه که مخاطبمون داراست یا نداره
گرسنه ست یا سیره ؟!
اندکی تامل !!!

تفاوت است بین آنکه راهش از کرب و بلا می گذرد
و آنکه دلش  در مسیرِ گناه
صعود و سقوط می کند ...
اما ...
لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ
برای آن گنه کارِ  پشیمان ،
همیشه به مثابه گذرگاهی بوده است
که او را ، از ارض به عرش می رساند ،
و چه رحمتی بهتر از حسین بن علی(ع) 

شب جمعه شب رحمت و مغفرت و شب زیارتی ارباب :(

  • سیــــده گمنــــام

هو الرحمن الرحیم

درود خدا بر آنانی که قبل از رسیدن به سن تکلیف ،به تکلیفشان عمل کردند ..

و ثابت کردند که برای یاری امام زمانشان هیچ عذری پذیرفته نیست ..

و این همان حماسه ی عاشوراست 




آیت الله مرعشی نجفی(ره) :
هرچند دیدن امام زمان (علیه السلام) فضیلتی عظیم است
اما افضل از آن این است که ما طوری عمل کنیم
که مورد توجه و نظر حضرت باشیم و او ما را نگاه کند



  • سیــــده گمنــــام

هو الرحمن الرحیم

شما چهل روز دایم الوضو باشید خواهید دید
که درهای رحمت خداوند چگونه یک به یک در مقابل شما باز خواهد شد
نمازهای واجب خود را دقیق و اول وقت بخوانید
خواهید دید که چگونه درهای خداوند در مقابل شما باز خواهد شد
سوره واقعه را هر شب یک مرتبه بخوانید
خواهید دید که چگونه فقر از شما روی برمی گرداند
انسان اگر می خواهد به جایی برسد، با نماز شب می رسد
برادران و خواهران من،
اگر ما در راه امام زمان(عج) نباشیم بهتر است هلاک شویم
و اگر در راه امام زمانمان استوار بمانیم
بهتر است آرزوی شهادت کنیم، زیرا شهادت زندگی ابدی است
برادران و خواهران من، امام زمان(عج) غریب است
نباید آقا را فراموش کنیم، زیرا آقا هیچ وقت ما را فراموش نمی کند
و مدام در رحمت دعای خیرش هستیم
از شما بزرگواران خواهشی دارم
بعد از نمازهای یومیه دعای فرج فراموش نشود
و تا قرائت نکردید از جای خود بلند نشوید زیرا امام منتظر دعای خیر شما است
هر گناه ما، مانند سیلی است برای حجت ابن الحسن (ارواحنا فداه)

سه چیز را هر روز تلاوت کنید
1- زیارت عاشورا
2- نافله
3- زیارت جامعه کبیره

اگر درد و دل داشتید و یا خواستید مشورت بگیرید
بیایید سر مزارم
به لطف خداوند حاضر هستم
من منتظر همه شما هستم
دعا می کنم تا هرکسی لیاقت داشته باشد شهید شود
خداوند سریع الاجابه است
پس اگر می خواهید این دعا را برای شما انجام دهم شما هم من را با خوشی یاد کنید
همه ما همدیگر را در آخرت زیارت می کنیم
یکی با روی ماه و یکی با روی سیاه، انشالله همه با روی ماه باشیم
و سلام را به امام زمان(عج) بفرستید تا رستگار شوید

شهید سجاد زبرجدی



امام خمینی (ره) :
این وصیت نامه هایی که این عزیزان (شهدا) می نویسند مطالعه کنید
پنجاه سال عبادت کردید و خدا قبول کند
یک روز هم یکی از این وصیت نامه ها رو بگیرید و مطالعه کنید و فکر کنید

  • سیــــده گمنــــام

هو الرحمن الرحیم

در پایگاه امیدیه بودیم، چند دقیقه ای به اذان صبح مانده بود
علی اکبر را دیدم که بعد از چهار شبانه روز، از منطقه عملیاتی برگشته بود
خستگی شدید در چهره اش آشکار بود
فکر کردم می خواهد استراحت کند و بعد نماز صبح بخواند؛
چون خواب از چشمانش می بارید، ولی برعکس، تا اذان گفتند
جانمازش را پهن کرد و آماده نماز شد
به او گفتم: خسته هستی؛ کمی دراز بکش، بعد نماز بخوان
لبخندی زد و گفت: ما الآن برای همین نماز داریم می جنگیم
وقتی به نماز ایستاد، دیگر آثار خستگی در او نمی دیدم

سردارِ شهید حاج علی اکبر رحمانیان 






از آیت الله بهاءالدینی ،پرسیده بودند در طول روز 
چه موقعی بدترین حالتان می باشد ؟
فرموده بودند :
زمانی که السلام علیکم،نماز را می گویم ؛ زمانی که از نزد خالق به سمت مخلوقین می آیم


یکم پای منبر حاج آقای عالی بشینیم ؟!




  • سیــــده گمنــــام